دلتنگی
دلتنگی
قبل رفتنت میخوام واسه چند دقیقه هم که شده داشته باشمت. همینجوریش که میدونم از چهارشنبه نیستی از همین الانش دلم گرفته
واقعا اگه قبل رفتنت بغلت نکنم دیونه میشم خب باید یه جوری این دلتنگیو خالی کرد. دلم میخواد انقدر دل سیر بغلت کنم تا روزایی که نمیبینمت آروم شم
یه زن مگه چقد قدرت داره در بزنه و کسی درو به روش باز نکنه
و اون در مگه چقد قدرت داره بسته بمونه وقتی یه زن پشت اون در هست ، اما درای دل تو انقد قدرت داره که قبل رفتن منو نبینه و بره مسافرت
... ولی من اصلا طاقت ندارم همینجوری مثل شب عید یه خدافظی ساده بکنیم و تا چند روز بری
اگه قبل رفتنت اینجارو خوندی پس هنوز فراموشم نکردیو دلتنگیمو میفهمی و میدونم میای پیشم اما اگه نخونی یعنی...
دلم میخواد از شدت دلتنگی گریه کنم. چرا خدا اینهمه احساسو به ما زنا داده, وقتی میدونست اینهمه احساس همیشه باعث اذیت خودمون میشه
از دور ...
می بوسم تورا
ای آرزوی هرشبم
شاید که با این دلخوشی
پایان گرفت تاب وتبم
ازدور می بوسم تورا
ای کعبه دلبستگی
ای آشنای باوفا
ای مرهم هرخستگی...