پنج شنبه
پنج شنبه
امروز پنج شنبس.ینی امروزو فردارو دارم که چهار فصل کنترل خطی رو بخونم.امیدوارم که برسم.یادم باشه پروژه کنترلو که انجام دادم نمونشو اینجا بذارم که اگه یه بنده خدا مثل خودم در به در دنبال کنترل با متلب بود راحت بتونه یادش بگیره.
دیروز رفتم خونه داییم اینا.داییم کلاس تعمیرات میره.چهارتا مقاومت و سلف و اینچیزارو باید سر هم کنی فقط.بنده خدا گیج شده بود توی محاسبه مقاومت معادل.رفتم از اساس نظریه گره و چه میدنم کیرشهف و همه رو براش توضیح دادم یادش دادم که چرا مقاوتای موازی کسری حساب میشن.خیلس با مزه بود.
دوست پسر سابقم بعد از ظهر یه شاخه گل زیر برف پاک کن ماشینم گذاشته بود.ولی شب باهاش طوری رفتار کردم که باز خودشو فحش داد و رفت.بیچاره.دلم براش میسوزه.
یه قلم نوری سفارش دادم.یک میلیونو شیشصد هفتصد تومن.با پروژه اولم قراره چهارصد تومن باهاش در بیارم.:-D ولی امید است که بتونم باهاش بیشتر ازینا کار کنم.اگه بتونم طرح شکار شیرو باکیفیتشو پیدا کنم با چنتا کاری که انجام دادم، تابستون احتمالا بتونم دو سه تومنی کاسب شم :-) خودمونیم بالاخره نفهمیدم راه زندگیم کدومه.هنر؟ برق؟؟؟ یا چیزای دیگه
دوستم داره دیوونه میشه.اعتماد به نفسش خیلی پایین اومده.من با پول تو جیبیم براش لباس خریدم شاید حالش بهتر شه ولی نشد متاسفانه.تو ذهنش درگیره.خیلی فکر میکنه.نمیتونه از فکر خالی شه.براش نگرانم.
دیشب کلید کتاب اودیسه رو زدم.ولی ترجیح میدادم یه کتاب از پائولو کوئیلو رو شروع کنم.کارای اینو خیلی دوست دارم.ولی استادم سر کلاس گفت اینو بخونید.حالا به دلایلی که حوصله نوشتنشو ندارم.بعد از ادیسه هم نوبت تاریخچه زمانه.این یکی هم استاد ماشینم معرفی کرد گفت بخونید.درکل کتابایی که من میخونم فک نکنم هیچ کدوم به درد زندگی بخورن.