یا ضامن آهو
یا ضامن آهو
چندی پیش نامه ای که محمود م حدود ده سال پیش به امام رضا(ع) نوشته بود در بین کارهای دانش آموزانم پیدا کردم بی راه نخواهدبود که شما هم بخوانید:
درتابستان گذشته، مسجد محل برای رفتن به مشهد، نفری هزارتومان ثبت نام کرد.پدرمن هم در مسجد اسم دو نفر را نوشته بود اما من نمی دانستم که کدام یک از اعضای خانواده به مشهد می روند. روز حرکت فرارسید و سپس چهاراتوبوس درمحل حاضر شدند که پدر به خانه آمد و گفت: من و مادرت به سفر می رویم من خیلی ناراحت شدم اما من برای مواظبت از خواهرم باید در خانه می ماندم. من که از رفتن به مشهد ناامید شده بودم یک گوشه نشستم و با امام رضا(ع) درد و دل می کردم هنوز حرف من با آقا تمام نشده بود که پدرم برگشت و گفت اتوبوس دو نفر دیگر جا دارد و شما را هم با خود می برم من که از خوشحالی بال درآورده بودم سریع حاضر شدم و به بزرگی امام رضا(ع) پی بردم و در طول سفر این قصه ی بزرگی آقا را برای دوستانم تعریف کردم و بهترین خاطره برایم شد.
بدرود