40
40
گوشیمو خاموش کردم .. دیسیبل کردم اینستامو .. واتس اپو دیلیت اکانت کردم و تلگرامو لوگ اوت ! پارسا دیروز بهم گفت تو نمیشناسیش؟! گفت پشیمون میشه دو هفته دیگه .. گفتم دیگه نمیاد:) گفت ..ُس نگو :دی :)) گفت یه ماه دیگه بهش یه اس ام اس بده روز از نو روزی از نو ! گفت خیلی آدم بی معنی :)) گفت تو عادت نکردی هنوز ؟! گفت "سپهر ِ دیگه :))))" آره سپهره .. خدایا ! دیدی چجوری دلم شکست ؟! دیدی چجوری برای چندمین بار دلمو شکوند .. دیدی خودت ؟! حواست هست نه ؟! ولی نمیدونم چرا حتی دلمم که انقد میشکنه ازش متنفر نمیشم ! کارایی که باهام کرده وحشتناکن .. ولی چرا من متنفر نیستم؟! چرا هنوزم ازت میخوامش ؟! :) پارسا میگه خاصیت دوست داشتن اینه .. میگه هرکس یه نقطه ضعفی داره و نقطه ضعف تو سپهره ! میگه هر وقت اسم این بشر میاد تو از این رو به اون رو میشه ! میگه عقل ناقصی =))) که عاشق یه عقل ناقص تر از خودت شدی ! ولی میگه همینه .. میگه اگه بشینی و بگی چرا عاشقشم فقط از خودت بدت میاد ! بهش گفتم این عشقه ؟! گفت عشق هست یا نه ولی بدجور دوسش داری ! گفت جلوش بی دست و پایی ! گفت تقصیر توام نیست ! دست خودت نیس ! گفتم تحقیر شدم جلو همه گفت جلو من نشدی ! گفت چون میدونم هرکار میکنی واس دوست داشتنشه پیش من کوچیک نشدی ! :) سپهر چقد خره ! بخاطر این پسر .. بخاطر کسی که همیشه خوبیشو گفته .. :) کاش سپهر انقد تلخ نبود ! کاش انقد بچه و کینه ای نبود ! کاش انقدر کمبود نداشت ! کاش سپهر بزرگ بود ، مرد بود ، منطقی بود ، تکیه گاه بود ! بقول پارسا انگار هیچی براش معنی نداره ! ولی نیست .. وقتی به کاراش نگاه میکنم شوکه میشم ! این پسر 19 سالشه ؟! این پسر داره میره دانشگاه ؟! این پسر با 1.80 قد و یه من ریش واقعا میفهمه چیزی ؟! نمیفهمه .. واقعا که نمیفهمه ! ولی من دوسش دارم .. من صداشو دوست دارم ، من مهربونیای گهگاهیشو دوست دارم ، من زورگوییاشو دوست دارم ، وقتایی که بهم میگه زشت و جیغمو درمیاره دوست دارم .. من این پسرو با همه اذیتاش دوست دارم و حالا .. تو 5 دقیقه از دستش دادم ! :) تو روزی که برای داشتنش نذر کردم از دست دادم ، تو روز 39 ام از 40 روزی که منتظر معجرت بودم از دست دادم ! :) سخت نیست ؟! سخت نیست که آدم اینجوری جواب بگیره ؟! میخواستیو چی بهم بگی ؟! که بودنش غلطه ؟! که زندگیمو خراب میکنه ؟! ولی من از هرچیزی مطمئن نباشم ، از این مطمئنم که سپهر پسر خوبیه .. از این مطمئنم که دروغگو نیست .. که شر نیست .. که وقتی با من حرف میزنه فقط مال منه .. پس نمیتونم نخوامش نمیتونم کس دیگه ای رو ببینم. میفهمی؟ یک سال و نیمه که چشم جز اون کسیو نمیبینه ! یک سالو نیمه که نمیتونم از فکرش درآم. پارسا میگه 1.5 باهاش حرف نزدی بعد باز رفتی سراغش. گفت نمیتونی فراموش کنی. راست میگه نمیتونم فراموش کنم. نمیخوام که فراموش کنم. الان که یکم مونده تا آزادیمون ! حق نداری بگیریش ! حق نداری ازم بگیریش ! هرچی که بشه من میخوامش .. من این همه مدت صبر نکردم که الان ازم بگیریش .. این همه مدت صبر نکردم که اینجوری شه ! باشه؟! خواهش میکنم .. خواهش میکنم ... هزار بار خواهش میکنم ازت ! نذار اینجوری شه !!!