263.
263.
سالمان برای سی امین بار هم نو شد. خدا را شکر.
پارسال این روزها سرشار بودم از اتفاقات خوب و برنامه ها و ایده های بسیاری که قرار بود با استاد و چند تا از دوستان بزنیم. نشد. درست مثل همه برنامه های دیگری که سر نخشان دست خودم نبود و یک جایی گیر می کرد به یک ناهمواری و تا آخر نخ کش می شد، این کار هم یک روز از بیخ خوابید. با آرمان هم که مدتهاست به هم زده ام و تصمیم گرفته ام تا مدتها به آن فکر نکنم. برادر عزیز هم مدام این آرمان را می کوبد توی سرم و موفقیت های بزرگ دیگران را به رخم می کشد که اگر هر کدام از این آدمها مثل تو با دو بار تلاش مایوس می شدند و پا پس می کشیدند، هیچ وقت پله های ترقی را فتح نمی کردند!!!
پ.ن. اگر در سال جدید یاد بگیرم هر کاری وقتی دارد که اگر در همان موقع مقرر انجامش ندهم به تاخیر انداختنش عواقب بدی را برایم رقم می زند، خوشبخت ترین ندای تا به حال می شدم!!!
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |