جهيزيه اي براي عروس!
جهيزيه اي براي عروس!
جهيزيه اي براي عروس!
گروه استان ها_اصفهان - پدر ومادر بي فكرم هيچ تلاشي براي تهيه ي جهيزيه ي من نمي كردند ومن چون ديدم عروسيم نزديك است بخاطر آبروداريم بالاجبار به مغازه ي لوازم خانگي رفتم و....
خانم جواني كه به دليل كشيدن چك بلا محل توسط ماموران كلانتري جلب شده و به كلانتري منتقل شده بود در حالي كه بسيار گريان بود و آرامشي نداشت و مدام پدر و مادرش را نفرين مي كرد در واحد مشاوره كلانتري در خصوص ماجراي زندگيش گفت: :دو ماه است كه ازدواج كرده ام وبه اصطلاح تازه عروس هستم وخير سرم بايد بهترين دوران زندگيم را از سر بگذرانم.
مغازه لوازم آرايشي وبهداشتي كوچكي با هزار بدبختي خودم دست وپا كردم وبراي امرار معاش حلال در آنجا مشغول به كار هستم.زمان عروسيم نزديك ونزديك تر ميشد وپدر ومادر بي فكرم هيچ تلاشي براي تهيه ي جهيزيه ي من نمي كردند.
من چون ديدم عروسيم نزديك است وبخاطر آبروداريم بايد مقداري جهيزيه با خود داشته باشم،بالاجبار به مغازه ي لوازم خانگي رفتم وتمام جهيزيه ام را به قيمت13ميليون خريدم وچون پولي به همراه نداشتم از خودم چك دادم وفروشنده هم اول قبول كرد كه مدتي به من فرصت دهد حتي دوروز مانده بود به عروسيم فروشنده آمده بود وسايلش را جمع كند كه با هزار خواهش والتماسي كه من كردم صرف نظر كرد.چون پاي آبرويم در ميان بود وهمه خصوصا خانواده همسرم جهيزيه ام را ديده بودند مجبور بودم آنقدر التماس كنم تا آبرويم نرود.
بعد از اصرار من توافق كرديم ماهيانه مبلغ يك ميليون تومان به وي بدهم تا حسابم تصفيه شود،ولي حالا متوجه شدم بدون اطلاع وخبر به من،فروشنده شاكي شده وحتي وكيل گرفته وبدون احضاريه حكم جلب مرا گرفته است.حالا شمابفرمايد چكار كنم؟پولي ندارم كه به او بدهم.همه اش تقصير والدينم است ودر اين مدت نگفتند كه من هم فرزندشان هستم.هيچ تكيه گاهي ندارم.از زمان عروسي وحتي بعدش يك سري به من نزدند يك سراغي نگرفتند كه دلم مقداري خوش شود.حمايت مالي كه نكردند هيچ،حتي حمايت عاطفي هم نكردند.نگفتند كه چطور قرار است اين مبالغ را پاس كنم. به خدا جاي من كلانتري ودادگاه نيست.من يك مغازه دار آبرو دار هستم.ميخواستم با كار كردن چك فروشنده را پاس كنم ولي نشد...
همسر عروس جوان كه از موضوع باخبر شده و سراسيمه وارد كلانتري شده بود با گريه به همسرش گفت ، من فقط تو را ميخواستم بدون جهيزيه،.چرا اينكار را با من وخودت كردي؟حالا خوب شد خانواده هايمان با خبر شدند؟من يك زندگي ساده ميخواستم،خودت را ميخواستم بعد با همديگر وبا تلاش وكار كردن همه چيز را براي زندگي مهيا مي كرديم...
تحليل روانشناس:
به دليل آداب ورسوم غلط وتشريفات بيش از حد، افراد به هر وسيله اي متوسل مي شوند تا به خاطر حرف وحديث مردم انتظارات ديگران را بر آورده كرده وخود رابه ورطه نابودي بكشانند .همانطور كه مورد مذكور به دليل سهل انگاري وبي توجهي والدين بدون توجه به عواقب آن وبه خاطر فشار روحي ناشي از روبرو شدن با خانواده شوهر چك بلا محل كشيده كه علاوه بر سوئ سابقه زندگي خانوادگي اش نيز به خطر افتاده است.بنابراين توصيه مي شود از تجمل گرايي دوري و فرهنگ ساده زيستي رادر جامعه جا بيندازيم تا شاهد همچنين حوادث تلخي نباشيم.
مركز مشاوره آرامش فرماندهي انتظامي استان اصفهان