بهانه ی بیست و یکم
بهانه ی بیست و یکم
شخصیت شناسی حروف
الف خیلی متغیر است. برای بیان احساساتش مشکلی ندارد اما هیچ وقت هم نمی تواند به عالی ترین شکر احساساتش را بیان کند.
ب محکم است. مثل یک ترمز ناگهانی که سریع می خورد به دیوار محکم.
پ برادر کوچک تر ب است. کمی انعطاف پذیرتر، کمی نرم تر.
ت مثل فلفل تند است و لحظه ای از پریدن نمی ماند. آدم را یاد شلیک تند و پشت سر هم گلوله های مسلسل می اندازد.
ث=س
ج یعنی ایست مطلق. اگر خواستید به کسی بگویید در حال دویدن با نهایت سرعت، سر جایش میخ کوب شود کافی است بگویید ج
چ مثل ج محکم نیست. اما همان حس را منتقل می کند با شدت کم تر.
ح=ه
خ بدجوری زخمی شده. زخمی که عفونت کرده و حال آدم را به می زند.
د برادر بزرگ تر ت است. محکم تر، جسورتر با پرش های بلندتر و البته سهمگین تر
ذ=ز
ر مثل اره برقی است. برنده و کم دقت. هیچ ظرافتی در برش ندارد و فقط به درد بریدن قطورترین ها می خورد.
ز هم برنده است اما نه مثل ر. این دو تا بر خلاف نوشتارشان به هم شبیه نیستند. دو بُرنده از دو جنس مختلف. ز یک کارد میوه خوری دندانه دار است.
ژ نقطه ی مقابل خ است. ژ سوراخ می کند، زخمی می کند، آن هم نه یک سوراخ عادی. یک سوراخ بزرگ.
س سیال است و پرواز می کند. پر از آرامش و سلامت. هیچ کدام از حروف تا این حد تن سالمی ندارند. س ورزش هم می کند.
ش آرامش محض است. در ارتفاع کمی پایین تر از س پرواز می کند. سالم است اما نه به اندازه ی س. آرامشش از س بیشتر است اما به اندازه ی س سرزنده نیست.
ص=س
ض=ز
ط=ت
ظ=ز
ع چاق است. آنقدر که به زور نفسش بالا می آید. همیشه عرق می کند.
غ مثل دریل سوراخ می کند. سوراخ ریز و دقیق و البته ظریف.
ف روان است. مثل رودخانه. گاهی شبیه باد هم می شود.
ق شبیه ع است. چاق است اما نه به آن شدت. کم تر هم عرق می کند.
ک ارتباط بین ک و گ شبیه ب و پ است. البته رابطه ای برعکس. گ برادر محکم و بزرگ است و ک کوچک تر.
گ همان
ل بدون هیچ دلیلی پیچیده ترینِ حروف است. ل عاشق است. بدون هیچ دلیلی یک احساس خاص به من می گوید کت ل عاشق م است. ل پیچیده هست اما مرموز نیست.
م خودخواه ترین حرفِ الفباست. فقط یک کلمه از دهانش در می آید: "من". همیشه حق ن را می خورد.
ن مخالف است. با همه چیز مخالف است. با خوب، یا بد. مستعمره ی م است.
و مثل ز تیز است اما نه به آن شدت. اما با همان دقت. در عین حال تنهاترین حرف الفباست.
ه باد محض است. تنها کارش پرواز است.
ی بی ادب و پررو است. به همه دهان کجی می کند.
اگر حروف را به آلات موسیقی تشبیه کنیم، حروفی مثل س و ش شبیه ویولن هستند. ادامه دار و بدون ضربه. اما حروفی مثل ب و گ مثل پیانو هستند. ضربه دارند و برای پیانو زدن باید پشت سر هم کلیدها را فشار داد.
الف خیلی متغیر است. برای بیان احساساتش مشکلی ندارد اما هیچ وقت هم نمی تواند به عالی ترین شکر احساساتش را بیان کند.
ب محکم است. مثل یک ترمز ناگهانی که سریع می خورد به دیوار محکم.
پ برادر کوچک تر ب است. کمی انعطاف پذیرتر، کمی نرم تر.
ت مثل فلفل تند است و لحظه ای از پریدن نمی ماند. آدم را یاد شلیک تند و پشت سر هم گلوله های مسلسل می اندازد.
ث=س
ج یعنی ایست مطلق. اگر خواستید به کسی بگویید در حال دویدن با نهایت سرعت، سر جایش میخ کوب شود کافی است بگویید ج
چ مثل ج محکم نیست. اما همان حس را منتقل می کند با شدت کم تر.
ح=ه
خ بدجوری زخمی شده. زخمی که عفونت کرده و حال آدم را به می زند.
د برادر بزرگ تر ت است. محکم تر، جسورتر با پرش های بلندتر و البته سهمگین تر
ذ=ز
ر مثل اره برقی است. برنده و کم دقت. هیچ ظرافتی در برش ندارد و فقط به درد بریدن قطورترین ها می خورد.
ز هم برنده است اما نه مثل ر. این دو تا بر خلاف نوشتارشان به هم شبیه نیستند. دو بُرنده از دو جنس مختلف. ز یک کارد میوه خوری دندانه دار است.
ژ نقطه ی مقابل خ است. ژ سوراخ می کند، زخمی می کند، آن هم نه یک سوراخ عادی. یک سوراخ بزرگ.
س سیال است و پرواز می کند. پر از آرامش و سلامت. هیچ کدام از حروف تا این حد تن سالمی ندارند. س ورزش هم می کند.
ش آرامش محض است. در ارتفاع کمی پایین تر از س پرواز می کند. سالم است اما نه به اندازه ی س. آرامشش از س بیشتر است اما به اندازه ی س سرزنده نیست.
ص=س
ض=ز
ط=ت
ظ=ز
ع چاق است. آنقدر که به زور نفسش بالا می آید. همیشه عرق می کند.
غ مثل دریل سوراخ می کند. سوراخ ریز و دقیق و البته ظریف.
ف روان است. مثل رودخانه. گاهی شبیه باد هم می شود.
ق شبیه ع است. چاق است اما نه به آن شدت. کم تر هم عرق می کند.
ک ارتباط بین ک و گ شبیه ب و پ است. البته رابطه ای برعکس. گ برادر محکم و بزرگ است و ک کوچک تر.
گ همان
ل بدون هیچ دلیلی پیچیده ترینِ حروف است. ل عاشق است. بدون هیچ دلیلی یک احساس خاص به من می گوید کت ل عاشق م است. ل پیچیده هست اما مرموز نیست.
م خودخواه ترین حرفِ الفباست. فقط یک کلمه از دهانش در می آید: "من". همیشه حق ن را می خورد.
ن مخالف است. با همه چیز مخالف است. با خوب، یا بد. مستعمره ی م است.
و مثل ز تیز است اما نه به آن شدت. اما با همان دقت. در عین حال تنهاترین حرف الفباست.
ه باد محض است. تنها کارش پرواز است.
ی بی ادب و پررو است. به همه دهان کجی می کند.
اگر حروف را به آلات موسیقی تشبیه کنیم، حروفی مثل س و ش شبیه ویولن هستند. ادامه دار و بدون ضربه. اما حروفی مثل ب و گ مثل پیانو هستند. ضربه دارند و برای پیانو زدن باید پشت سر هم کلیدها را فشار داد.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |