شهر آفتاب...
شهر آفتاب...
دیروز رفتیم نمایشگاه
با مترو نزدیک تر بود تا دیروزش ک با بابا ماشینو گذاشتیم پارکینگش
ولی خب گشتن دنبال نشر هرمس که بعد یکساعت پیداش کردم
و 2 ساعت خواب شب قبلش یهو تمام انرژیمو گرفت
دیگه واسه برگشت هیچ جونی نداشتم
بخاطر همین گزینه ی مترو حذف شد چون هم دورم میشد هم نمیتونستم دیگه سر پا بایستم
و قرار شد با اتوبوس بیام و چقدر خوب بود اوتوبوس خلوت
هوای نه خیلی گرم
یه کوچولو هم خواب
تازه کمتر از یکساعتم رسیدم میدون صنعت
چقدر مزخرفن این روزا
کاش زودتر فراموش کنم کنکورو
کاش نتیجه خوب بیاد
زبانو که گند زدم
گنننننننننننننننننننننننننننننند!!!
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |