آن یوژولی "ح" ...
آن یوژولی "ح" ...
داشتیم با الا تو گروه حرف میزدیم
یهو "ح" اومد
سلام کرد
بعد یکی دوتا جمله با الا حرف زد
یهو غیب شد
بعد چند دقیقه ک یهو ی چیزی گذاشت کف کردم
خدایی دو دقیقه هنگ بودم
خشکم زده بود
یکی از عکسای پروفایلمو که با دختر خالم بودمو گذاشت تو گروه
گفتم وا این چیه؟
عکسم پخش شده؟؟
اصلا انتظار نداشتم ک اون ب عکسام نگاه کنه
اولش گفت س این کیه جلو همه
گفت دوستته؟
گفتم شاید خوشش اومده ازش البته بعیدم نیستا
بعد گفتم نه همزادمه
دخترخالمه
گفت چقد هم تیپین ب شوخی
گفتم آره تازه مامانو خالمو ندیدی
خلاصه با الهه شروع کردن مسخره بازی خدایی خیلی خندیدیم
اما من هنوز تو کفم
چرا؟
عجیب نیست کسی عکساتو نگاه کنه
اما اگه صمیمی باشه هم عجیب نیست سوال پرسیدن
غریبه هم ک باشه نمیپرسه بی صد میمیبیه
اما "ح" هیچ کدوم از اینا نبوده
نمیدونم چی بگم!!!
پازل ذهنیم یکم ریخته بهم ...
درسته شاید مسئله مهمی نباشه
دوستش "ا" که روز قبل جشنو جشن اومده بود باهامون بود همش
سربازی افتاده ی جای خیلی بد گویا
دلم براش سوخت ... خیلی پسر خوبی بود!!!
خودشم معلوم نیست بالاخره ریاضی پاس شد یا نه