اختلاس
اختلاس
و اختلاس بر وزن اقتباس، در لغت سرقت را گویند که زبانزد عوام است و خواص را مایة قوام است و در اثر همین شهرت قبح از آن زایل شده است و دلهای بی اعتنا به حُسن و قبح بدان مایل شده است. و اقتباس خود در لغت به معنای پارة آتش گرفتن است و تو خود قیاس کن و از این معنا هراس کن. اما اقتباس بر سه وجه است: لفظ به لفظ و وفادار و آزاد، همانا اختلاس نیز چنین باد.
آورده اند که اختلاس، آمیزهای از اختفاء و اسکناس است. چنان که رفیق قافله کرور کرور اسکناس، دزدانه و به مرور از خزانه بی اذن ستاند و یک پول سیاه برنگرداند و این مشارکت مختلس را سودمند افتد، چنان که افتد و دانی. پس آن گاه نوبت اختفاء است و گریز زیرا که چهل قلندر است و یک مویز. در وجه تسمیة آن «خزانهدوش مُلکفروش» در کتاب «لغات پر کاربرد مُردّف نزد ثروتمندان با اسم مخفف» آورده است که، اختلاس از باب افتعال، همانا به خلسه درآمدن مختلس است پس از یک دورة سخت و فشردة کاری.
در این دوره شخص مختلس از محل وامهای کلان، دارو و پارو و البسة زیر و رو و خاکانداز و دستانداز و نوشابه و آفتابه از آن سوی به مملکت وارد کند و از این سوی نفت بدبو و دکل بی خاصیت به خارج صادر کند و حق وزیر و وکیل را هم مرعی کند. نه که آنها بخواهند، بلکه مختلس چنین کند از بهر تألیف قلوب و گشایش راههای مطلوب و خرسندی یاران محبوب و صاحب منصبان منصوب و خویشاوندان منسوب .
پس آنگاه که از اینها فارغ شود به شمردن اسکناسها مشغول شود و دعاگوی مقامات مسئول شود و راز و نیازی عارفانه سر گیرد تا اینکه به خلسهای فرو رود که اصحاب کهف نرفته باشند.
قطعه
به خلسه چون که در آمد کسی پس از دزدی
به سوی ساحل امنی شد و کرانه گرفت
اگر چه در وطنش بود برجهای بلند
بلند طبعی او در فرنگ خانه گرفت
عدهای دیگر گویند که اختلاس ابتدا اختلاص بوده است، به معنای خلوص و صفا و پاکی، چنان که پول کثیف را که در دست چرک دلال و واسطه چرخیده، یک جا جمع کنند و به آب دهان بشمارند و به اشک شوق بشویند. به این پولشویی اختلاص گویند و این رسم پاک دستان باشد.
قطعه
از خلوص نیت این جمع من در حیرتم
با وجود استرس خوشحال و خندان میروند
بی توقع پول میشویند و خدمت میکنند
پاکدستان عاقبت اما به زندان میروند
#سعیده_موسویزاده