صادرات
صادرات
دیپلمات جدی و یک دنده صادر می کنیم
با تمام جدیت، البته طنازیم و شوخ
ما به کشورهای دیگر خنده صادر می کنیم
عده ای از ما ولی از دیگران جدی تریم
نطق های جنگی و کوبنده صادر می کنیم
پاره های کاغذ پارینه سنگی پیش ماست
پاره سنگ عقلمان را کَنده صادر می کنیم
بانک ها از بس غنی سازی شده با اختلاس
پولها را قاطی پرونده صادر می کنیم
عشق هم با دیپلماسی می شود پاکیزه تر
پس چرا با کینه آلاینده صادر می کنیم
پاک خواهد شد به کلی مرزهای دشمنی
چون که ما خروارها شوینده صادر میکنیم
شیر ایرانی «ظریف» است و لبش پرخنده است
لیک با او هیئتی غرنده صادر می کنیم
جاده ها لغزنده است و خودروی ما ملی است
با وجود این خطر راننده صادر می کنیم
هایپر اکتیو اند این مداح های جاز و راک
جشن پیروزی که شد خواننده صادر می کنیم
در کنار دیپلمات خنده رو و منعطف
«مرگ بر» را جمعه ی آینده صادر میکنیم
این همه ایطا به بار آورده ایم این جا ولی
در عوض این شعر را با خنده صادر می کنیم