فرزند خلف
فرزند خلف
یک بچه ی بیچاره خطا کرد و دَدَر رفت
تقصیر پدر بود اگر بچه هدر رفت
امید پدر مدرک تحصیلی فرزند
چون سر به هوا بود پسر در پی شر رفت
با این که بزرگ است و قدش قدّ چنار است
تقصیر پدر شد بچه در قلب خطر رفت
با سوزن و سنجاق و دو پُک مصرف ویژه
موشک شد و آتش زده تا قرص قمر رفت
یک قرص قمر داشت ولی زود ولش کرد
تنها و مجرد به فضا مثل فنر رفت
تقصیر خودش نیست اگر اِند خلاف است
با دامن خشک آمد و با دامن تر رفت
هنگام تولد که به سر آمد و با مغز
امروز ولی دید بساطی و دمر رفت
در قرض فرو رفت پدر تا به کمرگاه
در گِل پسر نابغه تا بیخ کمر رفت
لعنت به پدر مادر و استاد فرستاد
از عالم ناسوت شبانه به سفر رفت
یک روز پی درس در این جامعه ی باز
با چیز دگر آمد و با چیز دگر رفت
شب ها عوض برگ کتاب و گل دفتر
با برگ و گل دیگر و آتش زنه ور رفت
شش سال به دانشکده مانده است به اصرار
با پول پدر آمد و با پول پدر رفت
#سعیده_موسویزاده
تهران_پاییز 94