پرسه...
پرسه...
دوباره پرسه ميزنم ميان آن خاطره ها
هر خاطره پنجره اي است
شايد دريچه زمان
من به گذشته مي روم
به آنچه رفته مي زنم ، پلي به وسعت جهان
انديشه و خيال و وهم
فكر و گمان ، پندار و فهم
مرز ميان خاطرات
درك غريب لحظات
چگال ترين حس وجود ، نوبت برگشت زمان
حس دوباره ديدنت
آن نازنين خنديدنت
بازي نور واژه ها
تا به سحر شنيدنت
شراب ناب عطر تو
دل شده مست بودنت
رقص قشنگ خاطره ، باله دل ، سماع جان...
هر خاطره پنجره اي است
شايد دريچه زمان
من به گذشته مي روم
به آنچه رفته مي زنم ، پلي به وسعت جهان
انديشه و خيال و وهم
فكر و گمان ، پندار و فهم
مرز ميان خاطرات
درك غريب لحظات
چگال ترين حس وجود ، نوبت برگشت زمان
حس دوباره ديدنت
آن نازنين خنديدنت
بازي نور واژه ها
تا به سحر شنيدنت
شراب ناب عطر تو
دل شده مست بودنت
رقص قشنگ خاطره ، باله دل ، سماع جان...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |