کلبه
کلبه
من همون كلبه متروك
توي اين جنگل تاريك
خاك غم گرفته بر روي تموم پنجره
در و ديوارِ شكسته
كور سوي يك چراغ
ساعت از گردش اين ثانيه ها
مات و مبهوت ، شده خسته
خش خش سردي باد و غم و ماتم و سكوت
اين تموم زندگي در درون كلبه بود
سالها براي اين كلبه پير
پر ز تكرار ، پر ز هيچ ، در پي هم رفته بود
تا كه تو اومدي از جاده دور
خسته از راه ، تن زخميِ طوفان و تگرگ
كلبه شد اون سرپناه خستگي
رفتن گرد و غبار پنجره ، آتش هيزم و دود
در دل كلبه پير
شادي يك زندگي تازه بود
تو همون دلخوشي بودي كه يه عمر
كلبه در روياي خود
تصويري از صورت تو كشيده بود
تو مسافر بودي اما دل من
دل خسته ، دل اين كلبه پير
فارغ از حقيقت فردا و روز
بي تحمل ، بي قرار
دل به چال گونه هايت بسته بود
روز اما يك حقيقت بود ، بي چون و چرا
آخر اين قصه پرماجرا
باد و طوفان كه تموم شد ، اون مسافر هم نموند
رفت و يك درياي اشك
توي چشم كلبه قصه نشوند
حالا اين كلبه متروك و تهي
دلخوش از خاطره گذشته ها
باز هم گوشه اين جنگلِ سرد ،
با همه غصه و درد
منتظر نشسته تا در گذر اين روزگار
شايد اون مسافر قصه ما ،
از كنار كلبه گاهي بگذرد
تو مسافر مني ، قشنگ من
گاه گاهي سر بزن به كلبه ات
گاه گاهي هم نگاهي كن به من
سر بزن به عشق پاك و كهنه ات
توي اين جنگل تاريك
خاك غم گرفته بر روي تموم پنجره
در و ديوارِ شكسته
كور سوي يك چراغ
ساعت از گردش اين ثانيه ها
مات و مبهوت ، شده خسته
خش خش سردي باد و غم و ماتم و سكوت
اين تموم زندگي در درون كلبه بود
سالها براي اين كلبه پير
پر ز تكرار ، پر ز هيچ ، در پي هم رفته بود
تا كه تو اومدي از جاده دور
خسته از راه ، تن زخميِ طوفان و تگرگ
كلبه شد اون سرپناه خستگي
رفتن گرد و غبار پنجره ، آتش هيزم و دود
در دل كلبه پير
شادي يك زندگي تازه بود
تو همون دلخوشي بودي كه يه عمر
كلبه در روياي خود
تصويري از صورت تو كشيده بود
تو مسافر بودي اما دل من
دل خسته ، دل اين كلبه پير
فارغ از حقيقت فردا و روز
بي تحمل ، بي قرار
دل به چال گونه هايت بسته بود
روز اما يك حقيقت بود ، بي چون و چرا
آخر اين قصه پرماجرا
باد و طوفان كه تموم شد ، اون مسافر هم نموند
رفت و يك درياي اشك
توي چشم كلبه قصه نشوند
حالا اين كلبه متروك و تهي
دلخوش از خاطره گذشته ها
باز هم گوشه اين جنگلِ سرد ،
با همه غصه و درد
منتظر نشسته تا در گذر اين روزگار
شايد اون مسافر قصه ما ،
از كنار كلبه گاهي بگذرد
تو مسافر مني ، قشنگ من
گاه گاهي سر بزن به كلبه ات
گاه گاهي هم نگاهي كن به من
سر بزن به عشق پاك و كهنه ات
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |