اسم واقعیم باید تعبیر بشه.
اسم واقعیم باید تعبیر بشه.
دوتا دو تومنی داخل کیفم بود. با یکیش یه چیزی از اون خانم خریدم. خوشحال شد.
دوستم پرسید: "تو دوست داری پولهاتو حروم کنی؟"
جواب دادم: "آره" جوابی بسیار ساده و کوتاه. چون نخواستم توضیح بدم.
چون کسی که استعداد داره رو می شه تربیت کرد اما آدم بی استعدادو نمی شه به راه آورد.
سرتو درد نیارم.
رفتیم شیرینی خریدیم.
موقع برگشت از لبه خارج شده بودم و روی پای دوم ایستاده بودم اما پام روی زمین نبود.
نگاه کردم زمین فاصله داشت.
انگار چیزی پامو گرفته بود. ردش کردم و اونطرفتر روی زمین گذاشتم.
شوکه شدم!
مامانم گفت واسه صدقه ای بود که دادی.
هه! صدقه؟! خواسته یه آدمو خوشحال کرده باشم نه از برکاتش بهره مند شم.
می دونی... شماها عادت دارین چیزی ندین مگه اینکه مطمئن باشید چیزی رو می گیرین.
البته من گرفتم.
بیش از یک ثانیه پام روی هوا بود.
و هیچ ربطی هم به قوی بودن ماهیچه زیر شکم و بالای ران نداره.
"" ننه هرکی باور نکنه.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |