111
111
می بینه که من دستم به سیستمه میگه واسم چیز میز دانلود کن تا بدم بچه هام ببینن سرگرم بشن...
رفته خونشون چندین تا فلش اورده و توشون فیلم هم بود...
دید دور و برم کتابه از کتابایی که میخونم پرسید و بعد راجع به فیلمایی که احیانا می بینم پرسید...
بعدشم خودش رو ب در و دیوار می زنه که غیر مستقیم من بش بگم فیلماتو بم بده...
منم که در جریانشم بجنبونیه واس خودش و سانسور مانسور تو کارش نی ابدا نگفتم...
تا بالاخره خودش اومده میگه دونه دونه اینا رو باز کن... هم زمانش هم داداش بزرگه میاد تو اتاق..
منم دعا دعا که خدا این پسره چیز میز خراب تو بساطش نباشه..
هیچی دیگه براش دونه دونه بازشون کردم و بعضا تیکه هایی هم توشون بود که من سریع می بستم بدون عکس العمل خاص و اینا..
خودش دید من خعلی علاقه نشون نمیدم گف خو باشه دیگه دستت درد نکنه بابت کلیپ و تشکر و اینا از پیش من پاشد..
اوووف چقده هوا سنگین بود وقتی اینجا بود..