123
123
یعنی هر وقت منو این پسرعمهه ب هم میرسیما از خنده پوکیدنمون میگیره...
تا الان اینجا بود که دیگه هی باباش زنگ زد که بیا و سر عاخری عمه زنگ زد گف وایسادم تو کوچه پاشو بیا دیگه.. بالاخره پاشد رفت..
بعدش ما حیاطمون سه تا در داره این یادش رفته بود از کدوم ور اومده و بساط اخریه خنده توکوچه ایمونم فراهم شد... گیج گیجه ها...
+ حدود یه هفته س دارم هرشب سوسیس میخورم نمیرم یهویی...
+ بابا از کتابی که براش گرفتم خوشش اومده و من خوشحالم از این بابت...
+ ویندوز 10 میخوام:|
+ چقد خوبه ادم خونه خودش باشه هرشب :))) خداکنه شوهر خواهره یه کاری گیرش بیاد همینجا.. هی من خونه ب خونه نباشم همه عمرمو...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |