بهانه ی بیست و ششم
بهانه ی بیست و ششم
بنویس... بنویس... بنویس...
آنقدر بنویس تا "نویس دانت در بیاد"
بی ادب نیستم. این ادبیاتی است که از مقامات ایرانی بر می آید. چنان که چند سال پیش می دیدیم. حالا کمی بهتر شده.
بگذریم...
امروز قراره تو باشگاه جدید تمرین کنیم. عکس های قشنگی ازش گرفته بودن. خودش هم قشنگه؟ نمی دونم. راستش دیگه مسابقه رفتن برام جذاب نیست. فقط تمرین کردن رو دوس دارم.
واقعاً مثل قدیم نیست که ورزش برام از ارکان اصلی زندگی باشه. همون طور که تحصیل رفته تو حاشیه. جای تأسف داره اما کار هم هنوز برام در درجه ی اول اهمیت قرار نداره. این شاید یعنی من هنوز مثل بچه ها فکر می کنم و این خوب نیست. شاید این تأثیر ادبیات کودک باشه. چون من گاهی باید کودکانه فکر کنم تا براشون بنویسم.
تو این زندگی همه چی با هم تناقض داره. شعر با داستان، داستان با فکر، فکر با سیاست، سیاست با دین، دین با مدرنیته، مدرنیته با جذابیت های دنیای کلاسیک.
و البته من با من! اگه یکی به من بگه مهربونم خودم صد تا نامهربونی از خودم در خاطر دارم و برعکس.
اگه یکی بگه سخت گیرم ...
اگه بگه باهوشی...
تمام اینا تضادی دارن که من درکشون نمی کنم.
من از تضاد متنفرم.
آنقدر بنویس تا "نویس دانت در بیاد"
بی ادب نیستم. این ادبیاتی است که از مقامات ایرانی بر می آید. چنان که چند سال پیش می دیدیم. حالا کمی بهتر شده.
بگذریم...
امروز قراره تو باشگاه جدید تمرین کنیم. عکس های قشنگی ازش گرفته بودن. خودش هم قشنگه؟ نمی دونم. راستش دیگه مسابقه رفتن برام جذاب نیست. فقط تمرین کردن رو دوس دارم.
واقعاً مثل قدیم نیست که ورزش برام از ارکان اصلی زندگی باشه. همون طور که تحصیل رفته تو حاشیه. جای تأسف داره اما کار هم هنوز برام در درجه ی اول اهمیت قرار نداره. این شاید یعنی من هنوز مثل بچه ها فکر می کنم و این خوب نیست. شاید این تأثیر ادبیات کودک باشه. چون من گاهی باید کودکانه فکر کنم تا براشون بنویسم.
تو این زندگی همه چی با هم تناقض داره. شعر با داستان، داستان با فکر، فکر با سیاست، سیاست با دین، دین با مدرنیته، مدرنیته با جذابیت های دنیای کلاسیک.
و البته من با من! اگه یکی به من بگه مهربونم خودم صد تا نامهربونی از خودم در خاطر دارم و برعکس.
اگه یکی بگه سخت گیرم ...
اگه بگه باهوشی...
تمام اینا تضادی دارن که من درکشون نمی کنم.
من از تضاد متنفرم.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |