در خانه ی ما سر و صدا خیلی زیاد است. خیلی زیاد. گاهی بلندای صدا زیاد می شود و گاهی در طول زمان سکوت پیدا نمی شود. این یعنی سر و صدا در طول و سر و صدا در عرض. هر دو به یک اندازه نکبت بار و اعصاب خوردکن هستند. سر و صدا در عرض سردرد شدید می آورد . مثل حالا که دارم ادامه ی سردرد بدخوابی ظهر را تحمل می کنم. صدای موسیقی پدرسالار بالا، صدای موزیک ویدیوهای چرتی که توی موبایل پدر پلی می شود بالا، صدای لپ تاپ هم بالا؟ نمی دانم چطور تحمل می کنند.
اما سر و صدا در عرض...
ساعت 2 صبح هم سکوت وجود ندارد. آدم حرصش می گیرد که آرامشی پیدا نمی شود بتوانی بخوانی. این جا کتاب غیردرسی خواندن قرتی بازی به حساب می آید. توی یک اتاق به تنهایی کتاب خواندن خلاف قوانین ذهنی نانوشته ی خاندان است. که اگر این جرم نابخشودنی را مرتکب شوی، حتماً لابد عاشق شده ای و عشق هم از آن خلاف هایی است که جزایش اعدام روح است. این جا فانتزی های خودش را دارد. لابد من برای این جا فانتزی ام. من در اقلیتم و حق با آن هاست.
سرم درد می کند. داستانم را نتوانسته ام تمام کنم. دارم داستان دوستم را می خوانم و از همه چیز حرص می خورم. هنوز حس می کنم مشکل از من است. اگر داستانم را می توانستم تمام کنم شاید حالم بهتر بود.
به مخاطب قبولانده ام که یک نفر می تواند چشم اضافه ای داشته باشد اما چطور باید ادامه اش داد؟
شما چیزی به ذهنتان می رسد؟
اما سر و صدا در عرض...
ساعت 2 صبح هم سکوت وجود ندارد. آدم حرصش می گیرد که آرامشی پیدا نمی شود بتوانی بخوانی. این جا کتاب غیردرسی خواندن قرتی بازی به حساب می آید. توی یک اتاق به تنهایی کتاب خواندن خلاف قوانین ذهنی نانوشته ی خاندان است. که اگر این جرم نابخشودنی را مرتکب شوی، حتماً لابد عاشق شده ای و عشق هم از آن خلاف هایی است که جزایش اعدام روح است. این جا فانتزی های خودش را دارد. لابد من برای این جا فانتزی ام. من در اقلیتم و حق با آن هاست.
سرم درد می کند. داستانم را نتوانسته ام تمام کنم. دارم داستان دوستم را می خوانم و از همه چیز حرص می خورم. هنوز حس می کنم مشکل از من است. اگر داستانم را می توانستم تمام کنم شاید حالم بهتر بود.
به مخاطب قبولانده ام که یک نفر می تواند چشم اضافه ای داشته باشد اما چطور باید ادامه اش داد؟
شما چیزی به ذهنتان می رسد؟
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |