امادگی
امادگی
به روزی که بهم ایمیل میده ...
وخبر ازدواجشو بهم میده ...
نمیدونم چرا ولی فکر میکنم بهم خبر میده شاید به خاطر اینکه میخواد دیگه بهش فک نکنم !!!
ولی میدونم که خبر میده ...
اون روز من بهش تبریک میگم وارزوی خوشبختی میکنم براش !!
اون روز من این دوسالو یاشاید اون موقع سه سال شده باشه یا شایدم بیشتر ...
اون موقع من همه سال هایی که به فکرش بودمو همه دفعاتی که جلوی خدا برای بدست اوردنش زانو زدمو التماس کردمو فراموش میکنم ....!!!
اون روز من همه سال هارو میریزم دور وبهش لبخند میزنمو دوباره براش ارزوی خوشبختی میکنم اما نه اینبار در کنار خودم بلکه در کنار همسرش !!
اون روز همه چیزو میریزم دور ...و میشم یه ادم متفاوت با قلبی از سنگ !!!
اون روز برادر صداش میزنمو ازش میخوام به فکر اینده اش باشه !!!
اون روز میدونم نگرانه میدونم به خاطر من عذاب وجدان داره ولی نمیذارم این درد تو دلش بمونه وازارش بده !!
اون روز من فرق میکنم ...
اون روز ......