چرا من این اشتباه رو کردم!
چرا من این اشتباه رو کردم!
بارها از دوستان نزدیک و دور این جمله رو شنیدم و البته از خودم هم همینطور!
به این سوال که فکر می کنم خنده م می گیره! آخ که چقدر "احمقم" که به این سوال رسیدم!
اما هرچه بیشتر فکر می کنم به واقعیت تلختری می رسم و اون نشناختن درونیات "من" ه.
از بررسی میدانی تجریبات خودم و دیگران فعلاً به یک نتیجه رسیدم و اون اینه که : وجود صفاتی مثل حرص، حسادت، غرور، شهوت، طمع و علاقه( به قول شهرزاد) می تونن آدم رو به جایی برسونن که آدم از کار و تصمیم خودش تعجب کنه.
ویژگی این صفات اینه که در آدم "عجله" ایجاد می کنن، عجله ی رسیدن زودتر به خواسته ها، و این عجله، درست مثل اینه که فاتحه ی عقل و فکر رو بخونی بزاری لب طاقچه یا کرکره شو رو بکشی پایین و تعطیلش کنی و اینطوری میشه که چنان حماقتی بکنی که خودت اعتراف کنی که به "الاغ" محترم ده به هیچ باختی!
پ.ن: جرقه ی این نوشتار، گفتگویی بود که امروز با عزیزی داشتم از دوستان وبلاگی که منو برد به یادآوری این تجربه!