دنیای تاریک بی تو بودن
دنیای تاریک بی تو بودن
امروزم تاریک تاریک بود برای اینکه تو نبودی یعنی خودم خواستم که نباشی شاید برای امروز خواستم بیتو بودن را حس کنم طعم تلخ تنهایی رو طعم بد و زشت همه جا رو سکوت گرفته سرد و بی روح لحظات آروم آروم میرن ثانیه ها در نبودت شدن ساعت غلط اضافه کرده اند نمیدانند تو تمام عمر و سال و ماه و ساعت و ثانیه ایتمام نفس کشیدنم در تو خلاصه میشوند روح بهار که جلوه ای از بهشت در روی زمین بیتو فقط به نفس کشیدن عمیق اکتفا میکنم همین قدر بس است بی تو . میدانم که بی من بتو خوش میگذرد در آهرین نوشته ات که یادگاری شد در ذهنم گفته بودی که مرا دوست داری آنقدر که برای بدست آوردنم با همه جنگ بکنی راستی خیلی خوشم آمد به یک باره حس کردم که آدم مهمی شده ام در چشم تو که باشم آقای دنیا شده ام زندگی کرن با تو جایی که کسی مارا نشناسد همین که تو تنها آشنایم هستی برایم کافیست وبس لبخندت توقف دنیاست وقتی میخندی انگار دنیا ایستاده و با من لبخندت را تماشا میکند چشمانت انگار دنیاییست شیشه ای که من دوست دارم در آن گم شوم عاشق بوسیدن دستهای مسیحاییت هستم بوی بهشت میدهند لب قندت عسل بود و شیرنیتر از شیرین مهربانم دوستت دارم
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |