مساله ی عقل سلیم
مساله ی عقل سلیم
خب نداره دیگه هنوزم می گم .
این خانوم برگشت سر هیچ و پوچ سر ما داد و بیداد که نهارخوری رو طی بکشین چون وقتی خیس بود ازش رد شدین . بعد من با کلی غر داشتم می کشیدم برگشته می گه زیرمیزم بکش اون زیرم جای رد پاس . منم گفتم اخه من می تونم رفته باشم اون زیییییر ؟ عقل سلیم نباشه همین می شه دیگه
الان اگه یه شورا از عقلای سلیم تشکیل بدنم منو تایید می کنن . ولی چون این مدرسه کلن عقل سلیم ندارن یه کم قضیش فرق داره
اینا به کنار چه قدر ازین کار مامان که همش طرف اونا رومی گیره متنننفرررم
اه
+دوستم می گه کویت که نیست حاجی هر مدرسه ای برگردی به معاونش بگی عقل سلیم نداره مامانتو می خوان :)))
اصن من می خوام شوهر کنم
من غلط کردم بخوام شوهر کنم حالا شوهر خیلی ازین بهتره ؟ بحمدالله زندگی نیست که پرش با مانعس
هیچ راه فراری نیست شکر خدا . یکی از یکی بدتر . خونه به مدرسه مدرسه به دانشگاه به کار به شوهر به مرگ
همشون یکی از یکی بدترنا ناموسن . بعد می گن هدف خلقت ما خوشگذرونی نیست . تو رو خدا ؟ جدی می گی ؟ بله خب اینو که می دونم ما خلق شدیم که سرتاپا قهوه ای شیم برگردیم .