خیلی حوصلم که سر میره اوضاع خطرناک میشه
خیلی حوصلم که سر میره اوضاع خطرناک میشه
دیشب خیلی جدی به مادر گفتم بسه دیگه حوصلم سر رفت من شوهر می خوام .
گفت چیه خبریه ؟
گفتم به والله خبری بود که اینجوری دست به دامنت نمی شدم . میومدم می گفتم مادر خبر با قد فلان چش و ابرو مشکی اینجوری اونجوری کِی خدمت برسه :))
+نه منظورم اینه که برید هر از گاهی اینطوری به مادراتون بگین که به بهونه ی بچس داره درس می خونه نپرونن. به خدا مادر من تاحالا الکی الکی یه خبرایی رو رد کرده با این بهونه های مهمل . :))
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |