+154
+154
اما وقتی از نوشته های بقیه هم بدت میاد ؟!
بذار اینطوری بگم که یکی دو ساله به میم میگم
دقت کردی من همون من قدیمی نیستم؟
از یه جایی به بعد دوست جدیدی رو وارد زندگی
پپسین حقیقی نکردم !!!
آخریش کسی بود که چند شب پیش بابت وارد کردنش
کلیییی خجالت کشیدم ، اخه کسی که نگاه عقل کلی بم داشت
مدام استیکر خنده تحویلم میداد ...
دیگه حتی اگه اسمش از خاطرم رد بشه خجالت میکشم و احساس حماقت
میکنم یه جورایی با خودمم دیگه رودربایستی دارم من !!!
رفتم سراغ چندتا وبلاگ جدید عالی ،از اونایی ک سبکشون
طبیعتا باید مورد علاقم میبود ... ولی نبود :(
وقتی دیگه اصن میم رو دوس ندارم و از سین فرار میکنم !
یعنی دارم بیخیال دوستهام میشم ... اینا رو من انتخاب کرده بودم؟؟
خنده داره اما روحم یه زندگی جدید رو میطلبه ...
همش یکی از دورنم فریاد میزنه کاری ک میگم رو انجام بده،
و من خیلی خستم ! فردا ، یکشنبه ، دوشنبه
دقیقشو نمیدونم اما مطمئنم هفته ی دیگه شروعش میکنم :)