+167
+167
....
پشیمونم بد !
آهنگ یکی مثل من شری پلیِ ،
موندم برای تولد ۱۹ سالگی میم چجوری باید تبریک بگم؟
دنبال چ متنی باشم؟ کادوشو دو روز پیش که تو کتابخونه
احساس سرماخوردگی کرده بودم و مامان اومده بود دنبالم
خریدم ، دو روزه بدجور مریضم و الان اخراشه گلوم میسوزه،
وقتی نوشتم ۱۹ یعنی حالا دوستی دارم که ۱۹ سالشه ...
از این ۱۹تا حداقل ۱۲ تاشو باهم دوست بودیم و میشناختمش،
میتونست بهتر بگذره این مدت ، میشد بیشتر درکم کنه
به جای اینکه دائم فقط تو بیماری ها بگه بمیرم برات
بگه دورت بگردم ! به جای اینکه هربار زنگ زدم بگم
میم من دلم گرفته ، سریع حرفمو قطع کنه و تند تند
شروع کنه بگه منممم دارم میمیرم،دارم دق میکنم
نفسم بالانمیاد قلبم درد میکنه ،...ومن ناامید شم:(
کاش میشد تو ۱۹ سالگی اینارو بهش بگم ، بدونه که
دروغ های جدیدشو متوجه میشم :(
همیشه تو حکمت این دوستی موندم وقتی انقدر باهم
متفاوتیم ، وقتی انقدر حرصم درمیاره ...
چندبار ادای شجاع هارو درآوردم و بعد قهرهای بی دلیلش
منم قهر کردمو وقتی یک روز بعد زنگ زد برای عذرخواهی
جواب ندادم و گفتم دیگه بیخیال این رابطه !
ولی مگه خانواده هامون گذاشتن؟ وقتی میم گریه میکرد
باباش میومدپا درمیونی ،من چیکار میتونستم بکنم؟؟؟
حتما چندسال پیش مطمئن بودم که تا ۱۹ سالگی عوض میشه:(
حتما باید منم مثل خودش امسال اسمس بدم ؛
عزیزم تولددددت مبارک .
و الکی نشینم دنبال پیام تبریک خاص بگردم . . .
الکی عکس و فیلم از خاطره ها درست نکنم . . .
پارسال تولدم وقتی سین تو لاین پست گذاشت
متن قشنگ با عکسای یکسال کلاس کنکور و بیرون رفتنا.
و اولین نفر تبریک گفت ... وقتی همه ریختن تو پیجم
داشتن تبریک میگفتن . من دیگه تایم لاین چک نکردم!
و پست میم رو ندیدم چون استیکر و عکس نداشته و
فقط یه متن یه خطی بوده که منه احمق ندیدمش. . .
سین اومد پی وی گفت پست میم ببین ! خب یک ساعتی
گذشته بود و رفتم دیدم سین اونجا هم کامنت گذاشته ...
در صورتی که میم حتی پست سین رو لایک هم نکرده بود !
بعدشم تا سه چهار روز بعد تولدم اصلا زنگ نزد و ج پی ام نداد
و ... بیخیال تو یکی از پست های ماه تولدم اینجا نوشتم .
+از همه ی اینها بگذریم من تنها رازدارم همین میمه ، یعنی
اولین بار ۱۲ سالگی شایدم ۱۳، شروع کردم درباره ی شماره۱
بهش گفتم و هیچ عکس العملی نشون نداد که من ناراحت بشم
و یعنی کلا براش مهم نبود !! اینطوری برای منم بهتر بود ...
حالا عادت کردم کوچک ترین اتفاق بهش میگم ،اونم از من بدتر
به قول خودش میره دستشویی باید به من بگه .
پس این اعتیاد رو بهم داریم .
حالاهم باید ببرم کادوشو بدم ،
باید اسمس بدم که تولدش مبارکه...
___________________
حدودا ۲۵ دقیقه مونده بود تا تولدش گفتم بیا تلفنی
با هم تست ادبیات کنکور ۸۸ ریاضی بزنیم ، قبول کرد.
که ساعت ۰۰:۰۰ رسیدیم به یه تست قرابت که اتفاقا بیتی
که داشتیم تو گزینه ۲ میخوندیم قشنگ بود ، بهش گفتم
من میخونمش تکرار کن،کاملا تو جو تست بود ! خوندم تکرار کرد
اخرش گفتم تولدم مبارک :)) میگه عهههه ۱۲ شد ساعت؟؟
خولاصه بوجور تبریک گفتم :دی
+کی رفته ای زدل که تمنا کنم تورا؟
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تورا !