مردم اين شهر اينگونه دعايم ميكنند!!!
مردم اين شهر اينگونه دعايم ميكنند!!!
تا كه خلوت ميكنم با خود؛ صدايم ميكنند!
بعد ؛ از دنياي خود كم كم جدايم مي كنند!
.
«گوشه گيري» انتخابي شخصي و خودخواسته ست
پس چه اصراري به ترك انزوايم مي كنند!
.
مثل آتشهاي تفريحم كه بعد از سوختن -
اغلبِ مردم به حال خود رهايم مي كنند!
.
«اي بميري! لعنتي! كُشتي مرا با شعرهات»
مردم اين شهر اينگونه دعايم ميكنند!!!
.
احتمالاً نسبتي نزديك دارم با «خدا»
مردم اغلب وقت تنهايي صدايم ميكنند !
.
مثل خودكاري كه روي پيشخوان بانك هاست
با غل و زنجير پايم جابجايم ميكنند!
.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |