نشسته تو چشام
سکوت مبهم تو
شکسته تو صدام ...
....................................
دیگه شکستم... ب معنای واقعی وجودم خرد شده
تک تک سلول هام خسته شدن
دیروز شنیدم مامان ب بابا گفت دیگه داره میمیره این مهسا
همه جوره دارم میمیرم ...
سفر تا انتها ...
تو هم با من بیا
تو ای همراه من
تموم لحظه ها
تو تنها عاشقی برای قصه ها
بیا با من بمون تو نبض جاده ها
ک مقصد منتظر برای ما
سکوت میشکنه صدای ما ....
......
چرا نمیتونم زندگی کنم؟
چقد اشک؟
امروز یه میدون چند بار دور زدم نمیتونم تمرکز کنم ...
دلم میخواد ب خونه برنگردم،
دلم میخواد یه لحظه چشام ببندم و
وقتی باز کردم ببینم هیچ چی از گذشته نمونده باهام
اشک دیگه اجازه نمیده حتی الان؛حتی موقع رانندگی وقتی تنهام فقط دارم اشک پاک میکنم ...
تو دنیای بزرگت غریبی عاشقم....
....
خدایا نجاتم بده از این چیزی ک اسمش زندگیه...
دیگه حتی عشقم هم نیست.چرا زنده موندم؟
منتظر چی هستی خدا ...
راحتم کن