عشق من
دنیام خیلی تاریک شده
من ...
دنبام رو باختم
خیلی روزای سختی گذروندم
چیزایی تو زندگی برام اتفاق افتاد ک فقط خدا میدونه
خیلیا بهم بدهکارن
خیلی دلم شکست
از رو سادگی خیلی ضربه ها خوردم
یه احمق بودم کل عمرم...
وقتی فهمیدم ب تو دل بستم
فکر میکردم چقد من در برابر تو کم هستم
منو ببخش اگه ناخواسته تو رو این مدت آزار دادم
ولی امیدوارم یه روزی بهت ثابت بشه دوست داشتن دست خود ادم نیست
خدا بهم طاقت بده بتونم این نوشته رو تا اخر بنویسم
خدا دارم حرفای اخرم ب عشقم مینویسم بعد مرگم بخونه
دیگه نمیخوام حتی تو وبلاگ هک برات درددل کنم
عشق من این مدت تو این غار تنهایی برات نوشتم
منو ببخش اگه این همه نفرت انگیز بودم
همیشه بد بودم
دلم داره میترکه
سر شام هی میخواستم از حسین بپرسم ک اگه بمیرم چیکار میکنه
بخدا دست خودم نیست مرگ احاطه م کرده
فقط تو فکر رفتنم
نمیدونم خبر مردن منو میشنوی یا نه
ولی راحت میشی بعدش
از شر یه زبون نفهم خخخخخ
کاش دنیا یه جور دیکه میچرخید
ک من خوب بودم
ک زندگیم یه مدل دیگه بود
ک عشقم ب تو مسخره و ب درد نخور نبود ...
کاش با اشک غریبه بودم
کاش مث خیلی از ادم ها بلد نبودم بنویسم
کاش ...
سرطان؟؟؟
به اسم من نمیاد مگه نه
اصلا شبیه من نیست مگه نه
ب هم نمیخوریم
شاید مث همیشه دارم خودمو واسه خدا لوس میکنم
اصلا تو این سن نمیشه ک اخه
مامان چرا نمیاد منو ببره دکتر...
شاید فقط یه حدس بچگونه س
ینی میمیرم؟
کاش نرم جهنم
بچه شدم بابا
دلم بهونه ی تو رو داره ک دارم چرت میگم مگه نه
شاید خیلی دلم میخواد ک تو عصبی شی ک از مرگ نگم
هههههههه
چقد دوست داشتنت شیرینه
آخ عزیزِ لعنتیِ من
آخ...
کاش بمیرم
زندگی رو دوست ندارم رویای من
از این معما ک اسمش زندگیه نفرت دارم
دلم میخواد راحت شم ازش
وسعت یادت تو فکر من خیلی بزرگ شده رویام
نمیتونم طاقت بیارم
تموم لحظه هام بی هدف میشینم و ب تو فکر میکنم
هم تو هم خودم از مهسا متنفریم
چ تغاهم بدی خخخخخخخخخخخ
خیلی حرفا موند تو دلم
ک حتی اینجا نتونستم بگم
کاش مث تو بودم
بیخیال... بی احساس ... خوب ... مهربون ... راستگو ... اوف تو تکی تک ...
از کجا پیدات شد ؟
تو کی اخه اومدی تو زندگی من ک زندگی رو ازم گرفتی و مال خودت کردی
یه روز صبح خیلی عادی از خواب بیدار میشی و نبودن منو حتی احساس هم نمیکنی
ما مگه از هم چی ب هم یادگار دادیم؟
من از خودم به تو دردسر
و تو از خودت ب من یه دنیا "ن"
نبودن، نخواستن، ندیدن، نشدن، نخواندن، نفهمیدن...
کاش بلد نبودم بنویسم
کاش بی احساس بودم
میدونی عزیز من
شاید تموم این تلخی بخاطر اینه ک من لیاقت ندارم
بخاطر اینه ک من خوب نیستم
چقد طولانی شد این نوشته
تو خلسه م و ازم نخواه ک تو رویا هام ازت دست بردارم
بزار تو خیالم باهات حرف بزنم
بزار خیال هم صحبتی با تو یکم آروم کنه دل بی قرارمو
دو ماه از بهار گذشت
ولی بهار اسمی
بهار من تویی میدونی ک
بهت گفته بودم بی تو همیشه زمستونه
ب نظرت بهار میمیرم یا تابستون؟
شاید تو یه حرکت باحال تو روز تولدم 13 مرداد بمیرم؟
میشه یه خواهشی کنم؟
همیشه وقتی یه اهنگ غمگین و سوزناک شنیدی، یاد من بیفت
خخخخخخخخخخ
میدونم حالت بهم میزنه حرفام
کاش خوشگل بودم
دارم از حسرت هام میگم بهم نخند
اه حالم بد شد بسه دیگه نامه
شاید دیگه ننویسم اینجا
میخوام تمرین کنم نبودنت رو
خخخخخ
میدونم دیره
میدونم خیلی وقته رفتی
ولی باشه بزار امشب تصمیم بگیرم ک ب نبودنت باور داشته باشم
اخه من هنوز رفتنت رو باور نکردم عشق من
چقد خوبه ک میمیرم و دیگه نمیتونم خوش باشم باهات هههههههه
اخه...
دوستت دارم رویای من
همیشه برام رویا موندی...
ادم ک نمیتونه ب رویاهاش نزدیک بشه مگه نه
مواظب خوبی هات باش رویام