دیگه حالم داره از خودم بهم میخوره
چقد ذلیل یه عشق خاکستر شده باشم...
چقد از دلتنگی بگم؟
چقد شبا ب یادت سر کنم ؟
تا کی...
میدونم نمیای، میدونم از من بدت میاد ...
ولی پس چرا...
من و شما هر چی ک بود، یه مدت با هم بودیم،
نمیتونم ساده بگذرم، شاید بگی من چقد له هستم
ولی هر چی ک اسمش رو بزاری به من اجازه نمیده همین طور بیخیال مثل تو از این موضوع بگذرم...
تو حتی یه دلیل ب من نگفتی ...
نتونستم درک کنم چرا این کار با من کردی . ...
چقد یه آدم میتونه دلسنگ باشه که یکی رو اینجوری آزار بده و عین خیالش نباشه...
چرا نمیگی چی شده؟
اه ...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |