بوسه هایت را بشمار !
بوسه هایت را بشمار !
وقتی که تمام بوسه های تاریخ را
بشمارم
و مجموعش را
از تعداد فشنگ های دنیا کم کنم
حق دارم نگران باشم
که باقیمانده اش
مرا
به رگبار نبندد !
وقتی معلم تاریخ
که حافظه اش را از دست داده است
در کلاس درس
ابراهیم را
در انظار عمومی
زنده زنده در آتش خاکستر می کند
حق دارم
از بدهی گلوی اسماعیل
به تیغه ی یک چاقوی تیز
بترسم !
وقتی که نوح و فرزندانش را
کتف بسته
بر کشتی تایتانیک سوار می کنند
حق دارم
به صداقت دزدان سومالی
مشکوک شوم !
وقتی شاعران کلاسیک
در خیابان انقلاب
به بهانه ی اعتراض به شعر مدرن
تحصن می کنند
حق دارم
از ریزش پُل حافظ
بترسم !
وقتی قناری شعر من
هر صبح
به سمت بزرگترین پنجره ی اتاق
جیغ می کشد
پس حق بدهید
به نارون بالغ حیاط
حسادت کنم !
۳۰ اردیبهشت ۹۵
مسعود احمدی.
تهران
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |