تلفن گویا
تلفن گویا
دفعه اول که بهم اینجوری گفتن اولش جا خوردمو بهم برخورد
یعنی چی که آدمی
ولی دو نفر امروز خیلی قشنگ تر این جمله رو گفتن بسی خوشمان آمد
نمیدونم چرا بعضیا فکر میکنن من تلفن گویام
منتظر می مونن داخلی اعلام کنم
هی باید 10 بار بعدش بگم بفرمایید یا الو تا تشخیص بدن دستگاه نیستم
امروز یکی گفت صدات واضحه و به خاطر اینکه شمرده و با یه لحن میگی آدم فکر میکنه تلفن گویایی
و اینگونه بود که تصمیم گرفتیم صدامو ضبط کنم بشنوم ببینم چه جوریه
هیچی دیگه دو دقیقه بعدش پشیمون شدم
اصلا صدام برام آشنا نبود
برخلاف حرف بقیه حس کردم صدام بیشتر مثل جغ جغه ست و اصلا واضح نیست
+ امروز ساعت 8:5 سیستممو روشن کردن
ساعت 8:45 به زور روشن شد
بر حسب اتفاق یه فرم خرابی پر کردم و به معاونت اعلام کردم سیستمم داره ارور ویندورز میده در جریان باشید
ساعت 10 رفتم بیرون یه چیز بخرم برگشتم دیدم لپ تاپ مرده و تا ساعت 2:30 که بخوام برم همچنان در حال تعمیر ویندوز بود آخرشم درست نشد
تازه یه طرف صفحه لپ تاپم سیاه شد پیکسلاش سوخت
اینا به کنار لپ تاپ آقای الف الفم برداشتم مثلا قرض گرفتم کارامو انجام بدم اونم روشن نمیشد
کلا مثل بچه آدم یه گوشه آروم نشستم بعدشم مرخصی گرفتم اومدم خونه
گفتم بمونم از یه طرف لپ تاپا خراب میشه میگن من کردم
+++ امروز چند نفز از شخصیت های دولتی و مذهبی مهمون مدیر بودن
از شانس درو باز کردم باد کولر زد یه ور روسریم باز شد
از بس این دو سه روز سر کار سوتی دادم مدیر گفت تو برو من هستم
++++ امروز رفتم برای کارت ملی هوشمند عکس گرفتم
دوست داشتم عکسمو ببینم چه جوری گرفته
آخه اولین بار بود با روسیری عکس میگرفتم
+++++ امروز یک عدد آبمیوه گرفتم 5000 تومن سر تا پاش یه استکان نمیشد فکر کنم تا یه ماه بعد ماه رمضونم هوس نکنم آبمیوه های جدیدو تست کنم
تازه شیشه شو نگه داشتم تا به اندازه 4500 ازش استفاده نکنم نمیندازمش دور
+ همیشه دوست دارم یه مقداری از پولمو بذارم برای کمک به بقیه یا برم سر یه کاری که وقت داشته باشم به بقیه کمک کنم ولی نشد