ساعت ادبیات
ساعت ادبیات
امروز ساعت ادبیات عالی بود.هیچ وقت انقدر نخندیده بودم سر کلاس.چون جلسه های آخره همه کنفرانسا مونده و امروز 4 نفر باید ارائه میدادن.دو نفر فردوسی دو نفر نظامی.برای فردوسی دوتا از اون بچه های شوخ بودن که سر همه ی کلاسا مزه پرونی میکنن.اولی شرو کرد داستان سیاوش رو گفتن.خیلیییی جالب توضیح داد.هر شخصیتو که میخواست بگه یه آدمک روی تابلو میکشید و شرحشو میگفت.دومی هم که زندگی نامه ی فردوسی رو باید میگفت.اونم خیلی خنده دار بود.درسته که کلی اشتباه داشتن و تحریف توی تاریخ کردن و همش استاد میومد وسط و توضیح میداد که این اشتباهه و خودش درستشو میگفت ولی لحنشون خیلی بامزه بود.اول استادمون که از در وارد شد شرو کرد به دعوا کردن و گفت من امروز واقعا حالم خوب نیست.ببینم مسخره بازی درمیارین دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم.ولی حین توضیحات بچه ها اول اینجوری شد،بعد اینجوری.دیگه آخراششده بود.خوب بود.آدم بخنده خیلی بهتر از اینه که چرت بزنه و همش بخواد خوابش نبره.دوست دارم ادبیاتو برخلاف خیلی از بچه های کلاسمون.کنکورم که داشتم درسایی که خیلی دوس داشتم بخونمشون اول زیست بود ،بعد ادبیات (مخصوصا بخش اعلام نمیدونم چرا)،بعد زبان.
فعلا همین تا بعد امتحان غول
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |