تعطیلات من
تعطیلات من
انگار عقده ای شدم که همخونه نیستش.دیشب تا سه و چهل دقیقه یه عالمه تق توق کردم جبران اون شبایی که خوابم نمیبره و همخونه خوابه و من نمیتونم سر و صدا کنم.سه و خورده ای که شد دیگه چشمامو نیمه باز نگه داشته بودم به زور داشتم اون فیلمه که موقع کنکور دلم میخواست برای بار سوم ببینش و نشد ببینمو میدیدم. دیگه برقا رو خاموش کردم و اون اولای خوابم بودم که یهو توی اتاق روشن شد و ترررررققققق صدا اومد.اینجوری شدم .اول فک کردم زلزله شده .داشتم تصمیم میگرفتم از در برم بیرون یا از پنجره توی حالت خواب و بیداری.بعد یهو فک کردم نکنه دزد باشه .خلاصه یکم هوشیار شدم دیدم نع رعد و برقه .یه ده تا از اون رعد و برقای گنده پشت سر هم زده شد.بعدشم من خوابم برد نفهمیدم ادامش چی شد.
ظهر پاشدم یه جوجه کباب خفن درست کردم.خام بود یکم ولی می ارزید به صد تا غذای مزخرف دانشگاه.الانم شیرینی و شیر خوردم و خلاصه از خودم حسابی پذیرایی کردم. دیگه میخوام بشینم سر درس یکم که شبای امتحان از اون الفاظ خوشگل نثار روح و روانم نکنم.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |