گرمی و داستان انتخابات- حمید رستمی
گرمی و داستان انتخابات- حمید رستمی
گرمی بعنوان شهری کوچک و با قدمت در میان کوهها و دره ها محصور شده است و مردمانش برای پرکردن اوقات فراغت خود تفریح آنچنانی ندارند و بیشترین اوقات خویش را در چمن زارها و طبیعت بکر و خدادادی می گذرانند که بهار و پاییزی دل انگیزدارند و زمستانش هم نه به درازی و برودت زمستان اردبیل است و نه تابستانش به گرما و شرجی خفه کننده پارس آباد.
اما یکی از بزرگترین تفریحات سالم این جماعت انتخابات است. انتخابات و حواشی آن خیلی زودتر از شهرهای دیگر در این شهر شروع می شود و خیلی دیرتر از سایرین سفرۀ این مهمانی جمعی بسته می شود. مردمانش همیشه در صحنه اند و نقل محافل اشان حرفهایی که رنگ و بوی انتخابات دارد. نقل امروز و دیروز هم نیست از همان سالی که محمدباقر بهشتی دچار يكسري حواشي بي پايه و اساس گشت و با تمام محبوبيت اش نتوانست بعنوان اولین نمایندۀ مغان راهی به بهارستان بیابد این گونه بوده تا امروز که میرقسمت موسوی نمایندگی اشان را برعهده دارد.
البته رقابتهای دهۀ شصت بیشتر از آنکه رقابت سياسي باشد رقابتی جغرافیایی بود. آنجا که پارس آباد و بیله سوار در ائتلافی آشکار علیه گرمی که مرکز شهرستان مغان محسوب می شد وارد عرصه رقابت می شدند و معمولاً در این رقابت نابرابر گرمی بازندۀ میدان می شد تا آنجا که محمدرضا راشد- که شاید امروز کسی از چند و چون سرنوشت اش باخبر نباشد- بعنوان اولین نماينده مغان بعد از انقلاب اسلامی به مجلس راه یافت و وحدت و همدلی یکسره اهالی گرمی و روستاهای همجوار فقط توانست مجوز نمایندگی مجلس دوم را برای مطلب دشتی که اهل گرمی بود و مدتی هم در پارس آباد خدمت كرده بود را صادر کند و در دوره های بعدی این حبیب برومند ، فیروز احمدی و حسن الماسی بودند که گوی سبقت را از رقیبان اهل گرمی بربايند و به مجلس راه یابند.
در رقابتهای مجلس سوم حضور دو کاندیدای قَدَر از گرمی یکپارچگی مجلس دوم را نشانه گرفت و در حالیکه شهر با دو قطبی "دشتی" و "شاهی" مواجه شده بود حبیب برومند داشقاپو که سوابقی در کمیته انقلاب اسلامی آن زمان داشت از فرصت تاريخي به دست امده كمال استفاده را كرد تا در جلب آرای دو شهر بیله سوار و پارس آباد توفیق پیدا کند و حتی رقیب قَدَری همچون مجید رزم آذر هم نتواند در برابرش قد علم کرده و بعنوان نمایندۀ مغان به مجلس راه یابد.
در دورۀ چهارم هم حبیب برومند آنقدر در عرصۀ انتخابات پرقدرت ظاهر شد که در یک خرق عادت مجدداً راهی بهارستان شد ولی به دلیل رد شدن اعتبارنامه اش انتخابات ابطال گردید و در انتخابات میاندوره یی این فیروز احمدی تازه چهره شده بود که برندۀ انتخابات شد . حالا دیگر ستارۀ اقبال شاهی و دشتی کم کم افول می کرد و مردم دنبال چهره های جدیدی بودند . چهره هایی که در انتخابات مجلس پنجم با حضور افرادی مثل حسن الماسی جوان و میرقسمت موسوی رونمایی شدند. موسوی که مسئول عقیدتی – سیاسی شهربانی آن زمان گرمی بود و بعدها با فوت حجت الاسلام فرخي به امامت جمعه این شهر انتخاب شد میر بلند بالای خوش چهره یی بود که رفته رفته یکه تاز میدان شد ولی در انتخاباتی که به مرحله دوم کشید در دوره دوم مغلوب ائتلاف دو شهر پارس آباد و بیله سوار گردید.
حالا دیگر بر همگان مسلم شده بود که بدلیل گسترش بیش از پیش پارس آباد و روند رو به رشد جمعیت اش رقابت با کاندیداهای پارس آبادی ناممکن است اینجا بود که مجلس پنجم با بالا بردن تعداد نمایندگان مجلس برای شهرستان گرمی سهمیۀ دیگری در نظر گرفت و حسن الماسی در مجلس ششم بعنوان نمایندۀ دو شهر پارس آباد و بیله سوار در مجلس حضور یافت و اين سرفصل جديدي بود در داستان انتخابات اين شهر كه حساسيت اش را هزار چندان كرد..
انتخابات مجلس ششم همزمان شد با تغییر فضای سیاسی ایران و همچنین انفكاك از پارس آباد و بیله سوار در نتيجه به يكباره اهمیت ویژه یی برای شهروندان گرمی پیدا کرد. آرایش نیروها از نو پی ریزی شد. موسوی که در انتخابات قبلی تا آخرین لحظات پا به پای الماسی آمده بود به پشتوانۀ آن رأی انبوهش ثبت نام کرد. فیروز احمدی که تا آن روز بیشتر به سمت پارس آباد چربش داشت بر اصالت اش و روستاي « ماراللو» زادگاهش تأکید کرد و اکبرمحمدی کلاسر و علی دادگر هم با عنایت به سابقه سیاسی و اصلاح طلبشان وارد آوردگاه انتخابات شدند ولی در پایان این موسوی بود که بصورت میلی متری رقابت را از فیروز احمدی که مورد حمایت اصولگرایان قرار داشت برباید و راهی سیاسی ترین مجلس ایران شود.
به چشم برهم زدنی مجلس ششم پایان گرفت و آرایش انتخاباتی دورۀ قبل دوباره چیده شد با تفاوتی کوچک که به جای علی دادگر، ناصرنصیری در مقابل سه گانۀ احمدی، موسوی و محمدی قرار گرفت که البته کسی شانس آنچنانی برایش قائل نبود.
ناصر نصیری از مدیرانی بود که در دورۀ نمایندگی موسوی رشد پیدا کرده و بعنوان رئیس مخابرات گرمی خدمات مخابراتی زیادی به روستاهای دورافتاده شهرستان بخصوص در بخش انگوت که آرای اش در سبد رأی احمدی قرار می گرفت صورت داده بود و همۀ اینها در کمال شگفتی در روز رأی گیری خودش را نشان داد و انتخابات به مرحله دوم کشیده شد ولی نه با شرکت احمدی و موسوی . بلکه نفر دوم فردی کمتر شناخته شده بود به اسم نصیری که از بطن دوران نمايندگي موسوی و دولت خاتمی بیرون آمده بود و جوانگرایی را به بزرگان گوشزد می کرد.
ناصر نصیری شگفتی ساز انتخابات مجلس هفتم برای مردمان خسته از رقابت دو قطبی دو دهه یی فرصت مغتنمی بود تا جریان سومی پدید بیاید با محوریت جوانان و البته روستائیان دوردست که با دیدن عملکرد رئیس پرتلاششان می خواستند به گونه ای جبران لطف نمایند. تا انتخابات مرحلۀ دوم چند هفته يي فرصت باقی بود ولی کمترکسی در برنده شدن نصیری شک داشت. چرا که با وجود اختلاف آشکار احمدی و نصیری در میزان رأی مرحله اول بدلیل سوابق احمدی امکان رشد رأی اش محدود بود ولی نصیری بدلیل ناشناخته بودنش پتانسیل جمع آوری آرای سرگردان را داشت و چنین بود که فردای روز رأی گیری تلویزیون نام ناصرنصیری را بعنوان منتخب گرمی اعلام کرد تا در فرصت اندک باقیمانده به شروع مجلس او جمع و جورکردن وسایل اش برای عزیمت به تهران مشغول شود.
مجلس هفتم درکل مجلس با كيفيتي نبود چرا که مجلس خوب از رئیس اش پیداست. حدادعادل اهل مماشات بود و مجلس هم اکثریت اصولگرا داشت نصیری که علاقۀ خاصی به شخصیت هاشمی رفسنجانی داشت در تمام جلسات و گفتگوها به نوعی ارادتش را به سردار سازندگی نشان می داد و رفته رفته نطقهای آتشین اش را شروع می کرد ولی آتشبار این نطق ها آن زمانی شدت گرفت که احمدی نژاد بعنوان دشمن قسم خوردۀ هاشمی رئیس دولت شد و از اینجا به بعد وظیفۀ ناصر و معدود اصلاح طلبان مجلس بود که مواضع و تصمیمات غیرکارشناسی دولت را به چالش بکشند و مردم را زنهار دهند. نطق به یاد ماندنی نصیری در مخالفت با علي اكبر محرابيان وزير پيشنهادي احمدي نژاد براي وزارت صنايع بود که با اشاره به سوابقش در اداره ناموفق فروشگاه رفاه اردبیل هنوز در یادها مانده است.
با پایان مجلس هفتم، فیروز احمدی که معاونت سیاسی استانداری اردبيل را برعهده گرفته بود دست به جوانگرایی زد و خواهرزاده اش ولی اسماعیلی را تشویق کرد تا نامزد انتخابات شود و این چنین بود که این بار سه گانۀ نصیری، موسوی و اسماعیلی شکل گرفت تا با عنایت به یکدستی نیروهای اصولگرا همچنین شکسته شدن آرای نصیری و موسوی، اسماعیلی بعنوان یکی از جوانترین نمایندگان به مجلس هشتم راه یابد تا در همراهی دولت چنان پیشرو باشد که خیلی زود اصلاح طلبان جای نصیری را در مجلس خالی ببینند و برای مجلس نهم پیشاپیش نام نصیری را بنویسند ولی این بار سرنوشت بازی دیگری را آغازید و ناصر نصیری بدلایل واهی نتوانست از فیلتر شورای نگهبان عبورکند و بعد از رد صلاحیت شدن اش هوادارانش با اشاره او به سمت موسوی رفته و او را پیروز میدان کردند تا حتي پديده يي به اسم ميرحمايت ميرزاده هم نتواند با او رقابت كند و به نفر دوم بودن قناعت كند.
امروز در استانه انتخابات مجلس باز هم كانديداهاي سنتي اسم نويسي كرده اند تا ماراتن تكراري را شروع كنند . رقابتي كه معمولا هشتاد درصد ارا از قبل مشخص است و بيست درصد اراي سرگردان هست كه به سوي هركدام از رقباي هميشگي بچرخد هماي سعادتي ست كه به دوشش نشسته و چهار سال او را ساكن بهارستان خواهد كرد. ان گونه كه از افواه پيداست درصورت تاييد صلاحيت شدن ناصر نصيري بخت او براي پيروزي بيشتر باشد و دو گانه اسماعيلي – نصيري شكل گيرد تا يار كه را خواهد و ميلش به كه باشد.