4 صبح: خصلتِ دایره وار هستی
4 صبح: خصلتِ دایره وار هستی
شاهکارهای هنری خصلت عدد پی را دارند. یعنی خصلت دایره وار دارند. هر جزئی از آنها به جزئی دیگر ارجاع می دهد. نگاه روی هیچ نقطه ای ثابت نمی ایستد - چون اگر بایستد آن نقطه سلول مرده ای بیش نخواهد بود- بلکه نگاهِ آدمی روی شعاعِ این دایره لیز می خورد و هرگز به نقطه ی نهایی نمی رسد.
برای همین است که نمی توانیم بگوییم یک شاهکار هنری دقیقاً چه معنایی دارد و به همین دلیل است که معانی بیکرانی را می توان از آنها استنباط کرد. و به همین دلیل است که آنها بزرگند.
.....
طبیعت مدام به خودش ارجاع می دهد. هر فصل خبر از فصل دیگری می دهد. گردش فصل ها و شب و روز دایره وار است. زمین گرد است و نسبتِ بین اشیاء سیال و بی منتهاست.
تلاش برای استنباطِ معنای قطعی از طبیعت به همان بی نتیجگی تلاش برای استنباط قطعی از شعر حافظ است. چون هستی خود معنای خود است و گردِ خود می چرخد و خصلتِ آیینه وار و دایره وار دارد، یعنی نگاه را می سُراند از گوشه ای به گوشه ی دیگر، از زاویه ای به زاویه ی دیگر. ( فراموش نکنیم که در ادبیاتِ ما از فلک و هستی و روزگار دائم با عنوانِ «چرخ» و «دایره» یاد شده است.)
گویی خداوند عمداً راهِ هر شناختی را فراتر از خودِ طبیعت بر ما بسته است....