ما فکر می کنیم آن ها چیزی از موبایل و ماهواره و شلوار جین و واتس آپ و وایبر نمی فهند و آنها هم دوست دارند ما اینطور فکر کنیم. آنها تمامِ این چیزها را می فهمند و تمامِ مسائل زندگی مدرن را چه بسا بهتر از ما بشناسند، آنها فقط خودشان را به ندیدن و نفهمیدن می زنند. آنها تجاهل العارف می کنند تا ما فکر کنیم واقعاً احمق و عقب افتاده اند.
در طولِ تاریخ هیچ صنف شخصیتی پیچیده تر، باهوش تر و مکارتر از روحانی نبوده و نخواهد بود. کافیست کارنامه ی کاری آنان را از دوران صفویه به این طرف مرور کنیم و ببینیم چه نقش قدرتمندی در دربارها داشته اند.
شگردِ مخصوص آنان همین «ساده نمایی» مقدس است. همین «جاهل نشان دادن» خود نسبت به مسائل روزمره که به آنان شانی فراانسانی می بخشد و باعث می شود که ما - حتا اگر از آنان بیزاریم- در پنهان ترین لایه های ذهنمان آنان را مقدس و معصوم بشماریم.
بدبختانه مفهوم «عصمت» با «حماقت» گره سختی خورده و برای «معصوم» نشان دادن خود چه راهی بهتر از «خود را به حماقت زدن»؟ آیا همین احمق نمایی هوشمندانه که مکانیسمی چنین پیچیده دارد، گواهی بر هوشِ اجتماعی بالای روحانیون نیست؟
پی نوشت: مثال اعلای آن شخصِ خمینی ست که با آن همه سواد عمیق مخصوصاً با لهجه ی دهاتی صحبت می کند. عقل سلیم به ما نمی گوید که چنین شخصی حتماً قدرتِ صحبت کردن به زبان معیار را دارد؟ چه گروهی از جامعه بیشتر جذبٍ این طرزِ حرف زدن می شوند؟