روزي از روزها
روزي از روزها ، شبي از شبها
خواهم افتاد و خواهم مرد
اما مي خواهم هرچه بيشتر بروم
تا هرچه دورتر بيفتم
تا هر چه ديرتر بيفتم
هرچه ديرتر و دورتر بميرم
نمي خواهم حتي يک گام يا يک لحظه
پيش از آنکه مي توانستم برم و بمانم ،
افتاده باشم و جان داده باشم
خواهم افتاد و خواهم مرد
اما مي خواهم هرچه بيشتر بروم
تا هرچه دورتر بيفتم
تا هر چه ديرتر بيفتم
هرچه ديرتر و دورتر بميرم
نمي خواهم حتي يک گام يا يک لحظه
پيش از آنکه مي توانستم برم و بمانم ،
افتاده باشم و جان داده باشم
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |