کاتوزيان، مردي كه همه عمر به دنبال عدالت بود
کاتوزيان، مردي كه همه عمر به دنبال عدالت بود
دوشنبه 7 ارديبهشت 1394-8 رجب 1436ـ 27 آوريل 2015ـ شماره 26142
کاتوزيان، مردي كه همه عمر به دنبال عدالت بود
دوم ارديبهشت ياد آور سالروز تولد دکترامير ناصر کاتوزيان، مردي بزرگ از تبار عالمان حقوق اين مرز و بوم و سرزمين پرگهر است. امسال تقدير و مشيت الهي بر اين قرار گرفت که خانواده معزز و شاگردان وهمه دوستداران حضرت استاد بزرگوار از برگزاري مراسم تولد و حضور شادي بخش ايشان در حلقه پرازمهر خانواده و در جمع فرزندان معنويش محروم شود اما به پاس تقدير از عظمت آن سردار عدالت نيکوست به قدر بضاعت با قلمي قاصر ذکرخاطره و يادي کوتاه وهر چند نه شايسته وبيانگر کمالات آن بزرگ مرد اين سرزمين به عمل آيد. هنوز به ياد دارم که سال گذشته پس از کسب اجازه و عليرغم ميل باطني استاد درتحريرمجدد زندگينامه ايشان با اضافات و چاپ قسمت اول آن در مورخه 2/2/1393 در روزنامه قانون حضرت استاد پس از مطالعه آن با کلامي آموزنده و با نگاهي پر از احساس بيان كردند: ديگر وقت رفتن است، عرض شد استاد نفرمائيد بيان داشتند: اميد که بودن و زندگيمان منشاي خير و کمکي به گستره نظام عدالت بوده باشد، والا بودنمان ما و جهان را چه سود! خدا رحمت فرمايد حضرت استاد را که همه عمرش سبب خير و آثار نفيس باقيمانده از ايشان روزانه منشاي فراوان برکات براي جويندگان علم حقوق و پويندگان طريق عدالت است. هر چند که استاد بزرگوار خود شاگرد ممتاز حقوق و دستپرورده اولين نسل عالمان حقوق کشور و يادگار بزرگاني چون دکتر سيد حسن امامي و دکتر عبدالحسين عليآبادي و دکتر سيد محمد علي شايگان و دکتر کريم سنجابي و دکتر احمد متين دفتري و استاد محمود شهابي و آيتالله محمد سنگلجي بود. ولي عليرغم سالها مطالعه و تحقيق و رسيدن به مرحلهاي از جامعيت علمي در دانش حقوق، هرگاه ميخواست نظريه و مطلب نوعي را به رشته تحرير در آورد به سبب احساس بار مسئوليت بر دوش خويش از ناحيه گذشتگان و اساتيدش و همچنين به لحاظ تعهد نسبت به آيندگان در برابر نوشتههايش که قطعا نظريات ايشان سرمشق و لوح زريني براي همه طالبان حقوق خواهد بود، ايشان به سبب انگيزههاي عدالت خواهانه و همت بر ترويج آن همواره دقت و وسواس عجيبي در تحرير مطالب حقوقي به خرج ميدادند و بيان ميكردند: آدمي بايد قبل از بيان و تحرير مطلب به پشت سرخويش هم توجه داشته باشد، و در آنچه که بيان ميدارد و به رشته تحرير در ميآورد بايد بداند نظر گذشتگان و ديدگاه اساتيد قبلي در آن خصوص چه بوده است؟ ايشان همانطور که در کتاب زندگي من... که زندگينامه خود نوشته استاد بوده و به تاسي از عارف حق حضرت مولانا بيان داشته بودند که: از کجا آمده ام و آمدنم بهر چه بود؟ همواره در تحرير نوشتهها به دهها سال قبل که روزگار تلمذ در محضر اساتيد والامقامش بوده توجه داشتند و در بيان مطالب به نوعي سيماي آنان را پيش روي خويش داشته و ميگفتند: پس از احساس ضرورت و نياز به تحرير مطلبي حقوقي، چند ترم آن مطلب را به دانشجويان و ديگر انديشمندان عرضه ميداشتم و پس از کسب نظرات و رفع شبهات و روزها تفکر در حصول جامعيت مطلب و نظريه مورد انديشه، شب قبل از تحرير مطلب به لحاظ قائل بودن جايگاه ويژه براي علم حقوق که آنرا اساسا مرتبط با حق و عدالت و در زمره علوم مقدس و الهي ميدانستند درسرشب در بستر رختخواب از باب استعانت و مشورت به خداي متعال عرض ميكردم: بارالها تلاش و عهد من براي گسترش عدالت و احياي حق است و تمام همت خويش را در تحرير مطلب به بهترين شکل به کار بسته ام ولي اگر رضاي تو در تحرير اين مطلب نبوده و يا نوشتن آن در آينده سبب نقصان و يا اعوجاج و گمراهي در انديشه طالبان حقوق خواهد شد تا صبح که ميخواهم اين مطلب را به رشته تحرير در آورم، کمک وعنايت فرما تا اشکالات آن مطلب در ذهنم برطرف و يا از نوشتن آن منصرف شوم. و استاد بزرگوار قبل ازاذان از رختخواب برميخواستند و پس از اقامه نماز و راز ونياز، از سپيده دم تا طلوع آفتاب و آغاز صبح به تحرير مطلب مورد نظر پرداخته و سپس آنرا براي چاپ ميفرستادند. استاد فرزانه نگاهش به عدالت در پرتوي توجه به خداوندگار حق و آئين پاک و حقيقت ناب شريعت اسلام بود، ديني که حقيقتش تسليم محض در برابر ذات اقدس احديت و التزام به آرمانهاي اساسي حيات بشري چون آزادگي، حريت، عدالت و برادري و برابري را در زندگي براي مردم درپي دارد. نگاه استاد به عدالت بصورت امري شعاري و رفورمي نبود بلکه توجه به مجموعه کتب ونوشتهها و مجموعه سخنرانيهاي باقيمانده از ايشان بيانگراين قاطع بوده که نگاه دائمي و توجه هميشگي ايشان درطول زندگي به مقوله حق وعدالت بوده و در تمام مراحل زندگي ايشان اصرار برحق ورزيده و همواره عدالت را پيشه خود ساخته بود و پس از سالها مطالعه و انديشيدن و سير در کمال حق وعمري به دنبال عدالت رفتن و حق گويي و حق جويي همگي سبب شده بود که ايشان در عمل به خواستگاه همه مصلحان و عارفان و عدل جويان جهان که اوج آن وصال به قله عدالت در منش و روش و كردار و تفكر و ايمان به آن است دست يافته و طي طريق كنند. در جريان برگزاري همايش اجلاس اسکودا در آبان 1393 در اراک در محضر استاد از اين سخن ايشان که: آسودگي ام آنجاست که غباري بر چهره عدالت نبينم، صحبت به ميان آمد. استاد با بياني شيوا و مليح به تعريف و شرح غبار برعدالت پرداختند و کوتاه آنکه: افزودند منظورشان فرود گرد و غبار خاکي بر مجسمه و فرشته عدالت نيست و بيان كردند: هرچند هراز گاهي برخي به فکر رفع غبار و آلودگي و فساد از قضاء هستند ولي اقدامات آنان صرفا چون تميز کردند و رنگآميزي مجدد ساختمانها و راهروهاي عدليه ويران شده است. در صورتي که منظور ايشان از نبودن غبار برچهره عدالت، يعني دور بودن عدالت قضايي در گستره قضاوت يا وکالت و ديگر اعمال حقوقي از هرگونه فساد و آلودگي و نابساماني و ظلم و تبعيض و بي نظمي و بيقانوني است و زودودن هر غباري که ممکن است برپيکره عدالت لطمه و خدشه برآورد و چهره تابناك عدالت را تيره و تار كند. استاد بزرگوار قلبا و عقلا به تمام معنا درانديشه والاي خويش معتقد بود که: گوهرعدالت متعلق به ملت است و هيچکس نبايد آن را در انحصار خويش گيرد و يا آن را بهانه ويا وسيله استيلاي بر ديگران قرار دهد، ايشان عدالت را مرز و قاموس و ناموس مشترک مردم و حاکمان ميدانست و...... توجه به مجموع نوشتهها و انديشههاي استاد فرزانه در خصوص حق و عدالت و ابعاد آن در زندگي فردي و اجتماعي آحاد جامعه که شرح مطالب آن به درازا خواهد کشيد، نيازمند چندين ساعت فرصت و تحرير دهها صفحه مطلب پيرامون آن است.کاتوزيان از کلاس و درس و بحث و دانشگاه و دروس حقوقي و فقهي و شرح وبسط قوانين سرانجام به غايت و ثمره و فلسفه خلقت جهان که همانا استقرارعدالت است رسيد، او در ادامه ساليان زندگي و در روزگار پاياني عمر با برکتش مدام برعدالت و اجراي آن تاکيد ميورزيد و در پي اين بود که به همه حقوق خوانان و آزادانديشان بياموزد که غايت حقوق عدالت است و آن حقوق و قانوني ارزشمند است که ما را به عدالت برساند وتاکيد داشتند که براي سنجش قواعد حقوقي و مقررات قانوني و ارزيابي تاثير مثبت آن در زندگي بشر بايد همواره بدين امر توجه داشت که آيا اين قاعده و قانون ما را به سمت حق و تامين حقوق و اجراي عدالت در زندگي فردي يا اجتماعي افراد جامعه سوق ميدهد و بيان ميكردند: اگر يک قانوني را ديديد که با حق و عدالت و حقوق خصوصي فردي و يا با حقوق اجتماعي افراد جامعه در تعارض است و يا تامين کننده حقوق واقعي فرد يا جامعه نيست. بايد از آن قانون گذشت و موکدا توصيه داشتند: در تعارض قانون با حق، شما سمت حق و عدالت را بگيريد و به دنبال اجراي صرف قوانين خشک و بيروح که تامين کننده عدالت در بين مردم و جامعه نبوده نباشيد. استاد فرزانه، مرد حق بود و تمام عمر با حق زيست و همواره به دنبال استقرارعدالت بود و عمده نگرانيش خدشههايي بود که بناحق بر گوهرعدالت وارد ميشد. روزانه دهها ذکر و ياد و خاطره نيک از وجود مبارکشان بعمل ميآيد و سالانه هزاران دعاي خير بدرقه راهش ميگردد، روح بلندش در آن سرا در عاليترين درجات درجوارخداي عدالت شاد باد. دکتر مسعود بوجاري وکيل دادگستري کانون وکلاي مرکز |
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |