مولودی امام زمان
مولودی امام زمان
امروز منزل یکی از دوستان بمناسبت مولودی دعوت بودیم.حدودا 160نفر بودن،دورادور اکثرشان رو میشناختم و حدود ده سالی میشد ندیده بودمشان.همه ی خانمها از راه که میرسیدن به اتاق خواب میرفتن و با استایل مولودی وارد پذیرایی میشدند.هر کدامشان با یک نوع آرایش یک نوع لباس یک نوع کفش و کیف و یک نوع مدل مووو و یک نوع طلا و جواهرات وارد میشدن.بعضی ها که خب روزگارشان بر وفق مراد بود خنده های بلندی سر میدادند و مشخص بود از درون بخودشون افتخار میکنند،و بعضی که روزگارشان بسختی میگذشت حواسشان به حرفهای خانم جلسه ای بود و محکمتر دست میزدن و ته نگاهشون یک مرادی را داشتند.از ظاهر هر کس بخوبی میشد تشخیص داد چه کسی دل خوشی دارد...
یکی انقدر چاق بود که در دلم میگفتم الانست که بترکد و یکی انقدر لاغر بود که میترسیدم بشکند....البته کسانی هم بودن که خوش هیکل بودن و تعدادشون انگشت شمار بود...
خلاصه میخوام بعدا راجع به بعضی زندگی ها صحبت کنم ولی الان خسته ام.بعدا سر فرصت کامل دیدگاه و تجربیاتم رو مینویسم.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |