شازده ی کوچک امروزی!
شازده ی کوچک امروزی!
آدم نوستالوژی بازی هستم. با اینحال معتقدم که اگر در گذشتهات بمانی یا لحظههای خوش زندگیات تنها در گذشته باشند؛ که اگر برای آینده ات رویا نچینی؛ آن هم رویاهای شگفتانگیز یا نتوانی به رویاهای گذشتهات برسی درواقع زنده نیستی. به همین دلیل تجربه کردن شده است جزو زندگیام؛طعمهای جدید، راههای جدید، همنشینهای جدید خوشحالم میکنند. گاهی شده است بر موکتهای نکبت بار و تار عنکبوت بستهی یک مهمانسرا بخوابم و البته تجربهکردن نشستن در رستوران های گران هم که خواسته ی هرکسی است.
این مقدمه را چیدم که بگویم انیمیشن «شازده کوچولو» را دوست دارم. اگرچه خیلیها دوستش ندارند و دوست دارند شازده کوچولو در همان قالب میماند و داستانی جدید پیدا نمیکرد.دارم فکر میکنم شاید مخالف باشید، شاید تم یا حتی فیلمنامه را دوست نداشته باشید اما خب قطعا نمی توانید انکار کنید که در دنیایی که بچهها کتاب نمی خوانند حداقل ارزش این انیمیشن تحریک حس کنجکاوی بچه هاست که بدانند شازدهکوچولو کیست.اگر یک انیمیشن کمک کند که بچه های ما که اصلا شبیه ما نیستند و شادیهای سطحی و دردهای خندهدار دارند یک ساعت کتاب بخوانند؛ آن هم کتابی که به رویاپردازی و انسان دوستی آنها کمک میکند باید گفت عجب انیمیشن موفقی؛ حتی اگر شخصیت اصلی داستان نوستالوژی سالهای عمرمان را بزند نابود کند؛ که در واقع چنین نیست.در آخر فیلم پرنس کوچک ما همانی می شود که بود...همان کودک معصوم عاشق بر اخترک کوچک و عجیبش.
حتما مواجههی ما با یک انیمیشن جدید، با یک ساختارشکنی و امروزی شدن شازده کوچولو کمی عجیب است. اما تا کی باید از پیشآمدها ترسید؟
پیوست: خوب است که در ماه مبارک رمضان به جای نشستن و اشک ریختن پای برنامهی ماه عسل افطار تا سحرمان را با انیمیشن پر کنیم؛ اگر برنامهای برای راز و نیاز نداریم و میخواهیم ساعات مفرحی داشته باشیم پای تلویزیون فقط!