عروس کوچولوی ما .. خوشبخت بشی رفیقم :)
دیروز که نگات میکردم همش تو این فکر بودم که عاخه توی به این کوچولویی رو چش به عروسی
داشتم فک میکردم چقدر تغییر کردی
که دیگه خط چشم و آرایش غلیظ که هیچی .. حتی یه برق لب سادم نیست رو لبات
که تویی که دور از چشم بابات اینستات پر بود از عکسای اینچنانی و آنچنانی
شالت تو پیشونیته و با چادر کشی میری بیرون
بااینکه فک میکنی خبر ندارم از رابطه ی نصفه نیمت با یکی دیگه . ولی واقعا برام سواله و جای نگرانی که اگه مرد زندگیت با این روحیه گذشتتو بفهمه چی میشه
که نکنه یکی از همون دهن لقایی که از همه چی خبر داره بازگو کنه حرف و براش
که ای کاش نکنه
خیلی نگرانتم رفیق
بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی
+ با روسری من میری تو مجلس خواستگاری بلکه بخت منم باز شد .. هوهو
# اندر تلقینات زندگی خوش و خرم است
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |