276
276
امشب دلم می خواهد بنشینم برای جوجه ای که دارم می سازمش، قصه ای بنویسم. قصه ای کوتاه که شناسنامه ی او شود. اصلاً می خواهم هر کدام از ساخته های مزرعه ی فیروزه ای، شناسنامه دار شوند. چقدر خوب می شود. چقدر خوب می شود. لبخند.
# خداوندِ جان، من شروع کردم. تزریقِ قدرتِ سپیدِ ادامه اش، با تو.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |