امشب دوباره دربارش حرف زدم ! گفت تو کجای کاری الهه ؟! ، گفتم هیچ جا ! گفتم شروع نشده تمومش کردم ! دربارش حرف زدیم ، بیشتر و بیشتر ، قرار گذاشتیم همو ببینیم تا رو در رو حرف بزنیم ، اما من هیچی نگفتم ، از خودم نگفتم ، نگفتم اول راه زمین خوردم دیگه بلند نشدم ! « ح » جنس حرف هاش صداقت داره ! نه ریاست نه تصنع ! حقیقیه ! اما، هنوز نرسیده ، نرسیده به حال بد ، که نمیرسه ، حال بد مال منه که....بماند ها زیاده به قول بزرگ علوی که میگه : « آنچه درون مرا می کاود و می سوزاند هنور گفته نشده ، اگر میتوانستم انچه را که درون مرا میسوزاند بیان کنم حتما شاعر میشدم ، یا نویسنده ».
+ حالم خوبه :)
+ بهش گفتم راه طولانی نکن ، راه کوتاه تر عشقه ، راهی که من کشفش کردم :)
+ تلنگرهای گاه به گاه .
+ چه شبی بود ، تا نیمه شب حرف زدیم :)
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |