مسیب و جلیل
مسیب و جلیل
بعد یکم طول کشید که اسم مسیب یادم بیاد
خلاصه که گفتم بنویسم یادم نره
یعنی میترسم یه روزی به همین زودیا اسم دوستامو فراموش کنم
البته اسم که اونقدرا هم مهم نیست.یعنی مهم حسیه که داشتیم
مهم خاطراتیه که داریم
ولی خب اسم هم نشونه ی اهمیت هست
نشونه ش هست فقط!
اینکه ببینمشون و اسمشون یادم نیاد خوب نیست
هرچند که اسما زیاده ولی خب....
و البته فک کنم که دچار یه تلقین شدم
جدیدا چیزارو زیاد فراموش میکنم
باید یه فکری به حالش بکنم
___
پ.ا خوب است :))
هرچند من همیشه بد هستم و جدا از بد بودنم دلیل هم برای ناراحت بودن پیدا میکنم همیشه
اما او خوب است :))
___
جشنواره شعر بوده دانشگاه من نفهمیدم :|
خیلی بده که همیشه دیر میفهمم
حالا نه اینکه مثلا شعر هم گفته باشما
تهش میخواستم 2تا شعر قدیمی بفرستم
ولی خب...
بازم خوشحال تر بودم اگه میفهمیدم
حالا فردا اختتامیه رو میرم ولی شعر نمیخونم
میرم که فلانی رو ببینم و در مورد چندتا موضوع باهاش حرف بزنم
همین دیگه
فعلا