چرت و پرت
چرت و پرت
امیر تو چرا اینقد چرت و پرت میگی؟!
یه دلیل بگو
بعدشم خندید :))
البته کاش این حرف در یه فضای رمانتیک زده میشد
میدونی
کلا وقتی رنگ و بوی رمانتیک به هر موضوعی میدی جذاب میشه
حتی دعوا.حتی تیکه
ولی خب برای پ صرفا این سوال بود که چرا من چرند میگم
و من چهره ی مزخرفم رو به اون هم نشون دادم :))
یه وقتایی به یه چیزایی فک میکنم
به همین که چرا من همه رو دوس دارم
بعضی وقتا حتی کسایی که اطرافمن،فک میکنم که چرا اونجوری نیستن که من دوس داشته باشم باهاشون باشم :))
چرا از باهاش بودن اونقد لذت نمیبرم که به این فک کنم که یه وقتی باهاش باشم :))
هر روز مشکلاتم داره عمیق تر میشه
داشتم به این فک میکردم که یه زمانی فحشِ "بی همه چیز" رو زیاد میشنیدم ملت به هم میگن
یهو الان فهمیدم که
اگه یه نفر بهم این حرفو بزنه همونجا میزنم زیر گریه :))
حس بی همه چیز بودن دارم الان.
حتی اعتقاداتمم از دست دادم.هیچ کاری نمیکنم.از بعد عید کلاسامو نرفتم
حتی به این فک میکنم که هرچی میگذره به بهتر مردنمم خیانت میکنم
امیدِ این 2-3 روزم پ بود فقط
یعنی واقعا برای خودم زوری یه امیدی پیدا میکنم که زنده باشم
و پ امید این روزام بود.نمیدونم.
ولی خب شورشو در آوردم خودم.برای اونم شدم یه مزخرف که صرفا داره هی تلاش میکنه مخ بزنه
م.آ رو هم که ایگنور کردم.یعنی خودش گفت بلاکم کن.منم دیگه جوابشو ندادم
حالا حس خوبی به هیچی ندارم.
الان میرم یه کتاب بیارم بخونم.شاید آروم تر شدم.شاید موندنی تر شدم
احتمالا سفر به دوزخ رو میارم !
ولی خب واقعیت عوض نمیشه
من هیچی ندارم
یه عقب افتاده ی داغون که هیچکاری نمیتونه بکنه.هیچکیو نمیتونه داشته باشه
دقیقا کی بود که عقب افتادم؟!
هر روز فاصله بیشتر میشه.خراب کردم.کاش زود تموم بشه.زود زود.قبل اینکه نتیجه خراب تر بشه