لیلی نامه
لیلی نامه
سلام
سلامی به تو که دیگر مرا نمیشناسی
سلامی به تو که هرگز نمیخوانی نوشته هایم را
سلام به یاد و خاطره ات
سلام به عشقی که همواره در دلم زنده خواهد ماند و قلبم به یادش میتپد
سلام بر لیلا
لیلایی که برایش هیچ و برایم همه دنیاست
لیلایی که هر روز و هر ساعت نام زیبایش ورد زبانم گشته و ترنم لبهایم
لیلای من
عشق کوتاهم
روزگار خوش عاشقی در کنار تو هر چند اندک بود و با قهرت برای همیشه دلم را شکستی اما یاد خاطرات شیرینش برای ابد در دلم پایدار میماند
لیلای من
بی تو بودن را نمیتوانم به تماشا نشینم
هر روز در یکی از جایگاهای عاشقانه امان خلوت میکنم و مرور خاطراتت را به نظاره مینشینم
هر روز از کوچه معشوقه ام میگذرم و زمزمه می کنم
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
برحذر باش که *دل* میشکند دیوارش
توی کوچه معشوقه دلم شکست
توی کوچه معشوقه دلم در زیر پای معشوقه ام له شد....
لیلای عزیزم
عشقت را پاس خواهم داشت
سکوت کردی و سکوتت را هیچ تعبیر و تفسیری نمیکنم
آنچه اتفاق افتاد را هرگز تشریح نکردی و جز سکوت چیزی از تو ندیدم
لیلای عزیزم
تو عزیزترین برای من بودی و خواهی ماند
تو تا همیشه در قلب من جای خواهی داشت
دوستت دارم و به این دوست داشتن میبالم