1636- ديويد هاروي
1636- ديويد هاروي
پرسش: آيا فکر ميکنيد که پيروزي حزب سيريزا در يونان و همينطور پيروزي جرمي کوربين به عنوان رهبر حزب کارگر در بريتانيا بخشي از همين بازگشت چپ است؟ و يا به نوعي مشخصهي همان نسل جديد چپ است؟
ديويد هاروي: بله. به نظر من ظهور هر دو اينها به دليل خاص، براي يافتن يک رويکرد متفاوت است. روش متفاوتي براي سياستورزي؛ حتا براي رياست جمهوري آمريکا، يک سوسياليست نامزد ميشود و ديديم که ده هزار نفر را هم به حمايت از خودش جلب ميکند و باعث تعجب همه شده است.
مردم بيصبرانه به دنبال روشهاي متفاوت هستند. آنها از خودشان ميپرسند چرا اين بيکاري گسترده وجود دارد؟ چرا اين همه مشاغل بيمعني وجود دارد؟ چرا کيفيت زندگي در شهرها اينقدر خستهکننده و بيهيچ خلاقيتي است؟
اشتياق زيادي وجود دارد که ميتواند به تصرف راستها در بيايد. مثلا" لوپن فاشيست در فرانسه يا دونالد ترامپ در آمريکا که مقداري از انرژي اين اشتياق را به دست ميگيرند.
همزمان چپ هم به شکل ديگري اين اشتياق براي تغيير را به تصرف در مياره. که به نظر من منطقيتر و انسانيتر است. و سعي نميکند در مورد بخشي از جمعيت سياهنمايي کند. ضد مهاجران يا ضد حرکتهاي جمعي باشد.
من فکر ميکنم ما در لحظهاي هستيم که همه چيز ميتواند به سمت راست يا چپ برود. براي اينکه يک چاه عميق از نارضايتي در اجتماعها وجود دارد و ما شاهد شورشهاي مختلفي هستيم. مثلا" در ترکيه شورش پارک گزي دربارهي چي بود؟ يک شورش چپ سنتي نبود بلکه يک برونريزي نارضايتي از زندگي روزانه در شهر بود.
پرسش: ولي نارضايي هميشه وجود داشته، اگر به طور سنتي مثلا" به بريتانيا نگاه بکنيم در دهه 70 که حزب کارگر هنوز حزبي سوسياليست بود و چپگراها در آن خيلي فعال بودند، فعاليتهايشان منجر به روي کار آمدن دولت محافظهکار و مارگارت تاچر شد، و براي سه دوره پشتسرهم هم مردم حزب محافظهکار را انتخاب کردند. و بعد وقتي که نوبت به چپها رسيد، تونيبلر روي کار آمد که اولين اقدامش حذف مادهي 4 بود. حذف التزام به سوسياليست در حزب کارگر. موقعيت امروز هم ميتواند مشابه آن موقع باشد؟
ديويد هاروي: بله. ولي يک بار ديگه تا حدي به بحث من باز ميگردد که در واقع چپ دهه 70 به عقيدهي من، عقب مانده بود؛ در واقع کارش بر پايهي نوعي دانش سياسي بود که در دهههاي سي و چهل و پنجاه (قرن بيستم) شکل گرفته بود و نتوانسته بود با سرعت مناسب، خودش را با پديدههايي مثل تکنولوژي نو که در حال شکلگيري بود، غير صنعتي شدن که داشت شروع ميشد، شرکتهاي فراملي و جهاني شدن که در حال ظهور بود، انطباق بدهد. اساسا" نتوانست خودش را با اين پديدهها مطابقت بدهد و قبل از يک واکنش درست، در مقابله با آنها باخت. نه تنها در سياست باخت، بلکه اعتبارش را هم باخت.
به نظر من مردم شروع کردند به گفتن اينکه چرا ما بايد به اين چپگرايي عقبمانده به پردازيم؟ وقتي که در واقع دنيا به جلو رفته و تغيير کرده؛ ما در اين دنياي پوياي کارآفرين و انتخابهاي نئوليبرال هستيم؛ در زمان ظهور شرکتهاي فرامليتي و ارتباط با همهي دنيا؛ توانايي سفر به دور دنيا به شکلي که در گذشته مقدور نبود؛ پس يک دنياي متفاوتي به وجود آمد و چپها با ايدههاي متعلق به دههي سي با آن روبرو شدند. اين کارآمد نبود. در واقع، بله مارگارت تاچر آمد و گفت؛ نگاه کنيد من انقلابي واقعي هستم! و درست ميگفت.
پرسش کننده:بله بود.
ديويد هاروي: بله بود. درست ميگفت و من ميخواهم بگويم کاري که ما بايد بکنيم اين است که اين روح انقلابي را به دست بگيريم و بگوييم ما انقلابي حقيقي هستيم. اين دنيا را عوض خواهيم کرد. ما ميتوانيم در جهتي دنيا را تغيير بدهيم که بسيار متفاوت باشد با اين تمرکز بيانتها بر قدرت سياسي و اقتصادي.
در آمريکا 100 خانواده وجود دارند که از40 ميليون آفريقايي-آمريکايي ثروتمندتر هستند. 125 خانواده وجود دارند که از 55 ميليون جمعيت اسپانيايي-آمريکايي ثروتمندتر هستند. اين مقدار تمرکز ثروت شرمآور است.
و بعد شروع ميکنيد به تحقيق دربارهي اينکه اينها با اين ثروت چه ميکنند؟ به روند شهرسازي در کشورهاي حوزهي خليج فارس بر ميخوريم، شهرسازي جنونآميز! ساختمانهاي عظيم! و قصرها!
آيا اين چيزي است که مردم عادي ميخواهند؟ آيا اين آن چيزي است که نيازهاي مردم عادي بر طرف ميکند؟ اين را در لندن هم ميبينيد، ميسازيم و ميسازيم، قصرهاي عظيم براي ثروتمندان ميسازيم! ولي به فکر ساختن خانههاي قابل خريد براي جمعيت کثيري از مردم نيستيم. و همين اتفاق در نيويورک هم ميافتد.
ما شهرهايي ميسازيم که مردم در آن سرمايهگذاري کنند، نه براي اينکه در آن زندگي کنند.! و وقتي که در آن دقيق ميشويم؛ مثلا" در بازار مسکن لندن ميبينيد که سرمايه ايرانيها در حال حاضر براي خريد خانههاي گران قيمت وجود دارد. چون ايرانيهاي ثروتمند از اين طريق براي خودشان يک پناهگاه امن سرمايه به وجود ميآورند؛ همين اتفاق در نيويورک هم ميافتد. روسها را داريم عربها را داريم؛ اين چه نوع شهري است؟
قابل توجه کاربران عزیز!
با پوزش از شما کاربران گرامی، وبلاگ آموختن به علت مسافرت چند روزی بروز نخواهد شد. شاد و تندرست باشید.