1633-ديويد هاروي
1633-ديويد هاروي
پرسش: آيا شما نشانههايي ميبينيد که نسل جوان مثلا" دارند تشکيلاتي براي خودشان به وجود ميآورند. هميشه احزاب کمونيست سنتي خودشان را نمايندهي مارکسيسم ميدانستند و گفتهاند که سياستهاي برآمده از آموزههاي مارکس و لنين را به کار ميبندند. ولي آنها ديگر در صحنه فعال سياسي حضور ندارند و به ندرت در کشورهاي غربي چيزي از آنها ميشنويم. شما هيچ نشانهاي ميبينيد که اين ايدههاي مارکسيستي به فعل درآمده باشد؟
ديويد هاروي: بله. يکي از چيزهايي که هميشه وقتي مارکس تدريس ميکنم، ميپرسم، اين است که سعي کنيد بفهميد که مارکس به شما چهميگويد. و بعد بفهميد که چهکاري خودتان بايد بکنيد؟ امکان ندارد که شما در مواجه با مسئلهاي مستقيم به سراغ مارکس برويد، ماشينوار مشکل را به مارکس وصل کنيد و جواب بگيريد. بلکه شما ميتوانيد بگوييد، مارکس مطالب بسيار جالبي دربارهي مسائل مختلف بيان کرده است. ولي براي اين موقعيت خاص لازم است که ما اقتباس کنيم و خودمان به راهحل لازم برسيم.
من متوجه شدم که جوانها با اين مسئله خيلي راحت هستند. بعضي اوقات نميخواهند به مارکس توجه کنند و ميگويند چرا بايد مارکس بخونم؟ چون تا حدي مشکل و سخت است.
ولي يک چپ انعطافپذير در حال پديدار شدن است. احتمالا" هنوز يکپارچه نيستند و منسجم نيستند. ولي بسيار نوانديش و خلاقاند و از نظر فرهنگي بسيار پذيرا هستند. بنابراين سياست نوي در حال شکلگيري است. و من دوست دارم در اين راه جديد پيشتر بروم.
در عين حال علاقه دارم که اين حرکت پايههاي نظري منسجمي داشته باشد. فکر ميکنم يکي از راههايي که ميتوانيد به آن برسيد، مطالعه مارکس است. و پرسيدن اين سئوال که او چطور پديدهها را توضيح ميدهد؟ اين چهطور به درک بهتر ما از جهان کمک ميکند؟ همانطور که من به اين کشف رسيدم، وقتي به بازار مسکن بالتيمور رفتم و نميتوانستم به پاسخي برسم تا آنکه به سراغ ايدههاي بنيادين مارکس رفتم و توانستم جوابي پيدا کنم.