ناراحتی تموم
ناراحتی تموم
الان که همه دارن براش دعا میکنن و نگرانشن میبینم نزدیک باشم چه دور کار دیگه ای ازم بر نمیاد، چرا اگر فرد نزدیکی بود برام ی حرفی!
هنوزم الان خودمو جای اون میزارم اگر این اتفاق برام می افتاد دلم میخواست همه دورم باشن؟ آره خب اونایی که مهمن فقط!
دفعه اولم نیس برا ی نفر که ربط خاصی هم به من نداره انقد غصه میخورم! خصلت مزخرف من!
الان اینارو میگم اما دلم رسماً هنوز داره غصه میخوره! بخاطر اینکه اون تو کلاس نیس بخاطر اطرافیاشه! شاید یکم هم بخاطر خودم حس میکنم بی معرفتیه یا انسان دوستانه نیس وقتی همه هستن برم خوش بگذرونم شهر موشی با دوستام!
برم نیمه شعبانمو کوچه عرب جشن بگیرم!
دعا کردن یکم آرومم کرده فقط! دوست مامانم که مثل خاله واقعیمه ذکر امن یجیبو برا دل من ختم گذاشت! تا راضی باشم میام شهر موشی پیشش!
احساساتش خیلی قویه! مامانم میگه شبیه اون شدی وابسته و حساس و دلرحم الکی خیلی وقتا!
براش دعا کنید لطفاً
راستی میشه برا آقاموشه هم دعا کنید اونم دلرحمه خیلییییییییی زیاد! وقتی ناراحته چاق میشه اما از حرص براش دعا کنید